اشعار مخصوص عتبات عالیات (نوای دل) کاظمین و سامراء

ساخت وبلاگ


اشعار کاظمین
اينجاست كاظمين كه از كعبه برتر است
اينجا نسيم هم نفس روح پرور است
اينجاست كاظمين كه بگرفته در بغل
دو جسم پاك را كه دو روح مطهراست
اينجا حريم حضرت ابن الرضا جواد
اينجا مزار و تربت موسي بن جعفر است
اين است آن امام غريبي كه روي خاك
آثار زخم سلسله هايش به پيكر است
گوئي هنوز از دل مطموره ها به گوش
آواي آن سلاله پاك پيمبر است
جسمي كه بوده در غل و زنجير سالها
تابوت او چرا دگر از تخته در است
گر بنگري هنوز به جسم شريف او
آثار تازيانه خصم ستمگر است
اي ديده خون ببار بياد جواد او
آنكو غريب خانه و مقتول همسر است
سوزد دلم بياد امامي كه جسم او
بر روي بام خانه چو مهر منور است
سوزم به ياد آن بدني كاند رآفتاب
اورا به بام سايه ز بال كبوتر است
در بين حجره با لب عطشان و چشم تر
گوئي سرش بدامن زهراي اطهر است
گوئي هنوز از لب او بانگ آب آب
بر گوش شيعيان همه تا صبح محشر است
شمشيروتازيانه و دشنام و زهر كين
اجر رسول قسمت اولاد حيدر است
@@@@@@
نوحه در حرم شریف کاظمین
این حرم دو لاله ی حیدر است/قبر جواد و موسی ِ جعفر است
زائر حسینیم/اهل کاظمینیم
گویم به اشک و شور و حالی/امام رضا جای تو خالی
یا زهرا یا زهرا یا زهرا...
میرسد از این حرم با صفا/بوی بقیع و نجف و کربلا
میان بهشتم/بر دلم نوشتم
گویم به اشک و شور و حالی/امام رضا جای تو خالی
یا زهرا یا زهرا یا زهرا..
@@@@@2
نوحۀ حضرت موسی‌بن‌جعفر
ای ز زهر جفا پاره پاره جگر
یا باب‌الحوائج یا موسی‌بن‌جعفر
حلقۀ سلسله در غمت خون‌فشان
بر تنت مانده از تازیانه اثر
یا باب الحوائج یا موسی‌بن‌جعفر
تو که پا به چشم عرشیان نهادی
چرا جسم پاکت روی تختۀ در
یا باب الحوائج یا موسی‌بن‌جعفر
فاطمه دنبال تابوت تو گریان
آه او بر فلک، سوز او در جگر
یا باب الحوائج یا موسی‌بن‌جعفر
دریغا دریغا که از مرغ توحید
در قفس نمانده بجا جز مشت پر
یا باب الحوائج یا موسی‌بن‌جعفر
تو چشمت به راه رضا کنج زندان
چشم معصومه در انتظار پدر
یا باب الحوائج یا موسی‌بن‌جعفر
دختران تو در فکر آزادی‌ات
تو بین سیه‌چال می‌زنی بال و پر
یا باب الحوائج یا موسی‌بن‌جعفر
با که گویم که زندان هارون شده
قتلگاه عزیز دل پیمبر
یا باب الحوائج یا موسی‌بن‌جعفر
@@@@
نميگيرد كس سراغ من بي پناه و غريب يكه و تنها
شدم سير از زندگاني خود مثل مادر خود حضرت زهرا
بدور از اهل و عيال و وطن گشته همدم من
غصه و غمها
من گرفتار درد هجرانم -
أي رضا جانم 2
چه ميشد گر وقت دادن جان
از مدينه روان ميشدي سويم
بگيري تا من شوم سر پا بهر وصل خدا
زير بازويم
دم رفتن راز غربت خود از مصيبت خود
با تو ميگويم
همچنان بر ره مانده چشمانم -
أي رضا جانم 2
دريغا شد عمر من همه سر در غريبي ودر
گوشه زندان
اسيرم در محبسی كه بود پيش ديده من
روز و شب يكسان
تو جدا از من من پريشانم
أي رضا جانم
@@@@@@@@@@
ميدهد جان بهر قرآن يوسف فاطمه كنج زندان-
بي ملاقات در مناجات تا سحر با خداوند سبحان
فاطمه زندانيت از كنج زندان گشته آزاد
زير ضرب تازيانه يوسفت از پا در افتاد
بهر ديدارش بيا يكدم كنار جسر بغداد –
آن تن پاك بر روي خاك
بي كفن مانده همچون غريبان
أي رضا جان رو به بغداد جسم رنجور پدر بين
از شرار زهر دشمن باب خود را خونجگر بين
سلسله بر گردن آن زاده خير البشر بين
كن نظاره تخته پاره گشته تابوت آن جان جانان
در عبادت همدم او اشگ سرخ و آه شبگير
در شهادت مونس او گشته حبس و كند و زنجير
سندي شاهك بر او سيلي زند بي جرم و تقصير
دخترش كو تا كه بر او اشك چشمي بريزد به دامان
امشب از اين داغ جانسوز عاشقان ماتم گرفتند
ياد زنداني زهرا جمله بزم غم گرفتند
ذكر يا موسي ابن جعفر زير لب باهم گرفتند-
با دلي زار در شب تار اشگشان گشته جاري بدامان
@@
من به كنج قفس - افتادم از نفس
أي خدا أي خدا - بفريادم برس
أي اميد من أي اله من
حبس هارون شد قتلگاه من
خاك زندان شدگٍل از اشك غربتم
حلقه هاي سلسله شد هم صحبت
أي رضا جانم رضا بهر ديدارم بيا
بيكس و تنهايم - همدم غمهايم
كنج زندان شده - أي خدا ماوايم
بي گناه و بي جرم و تقصيرم
همدمم باشد آه شبگيرم
يارب تو خود گواهي من بيگناهم
زندان بي ملاقات شد قتلگاهم
أي رضا جانم رضا بهر ديدارم بيا
ميسوزد جگرم - از پا تا به سرم
صيد بسته پرم - كجائي پسرم
بيا ببين أي ماه دلارا
جان دادن من دارد تماشا
رضا جانم بيا من چشم انتظارم
در زندان غريبانه جان ميسپارم
أي رضا جانم رضا بهر ديدارم بيا
پرشكسته منم - زار و خسته منم
كنج زندان غم - دلشكسته منم
بيكس و تنها كنج زندانم
كي به سر آيد شام هجرانم
امشب گوشه زندان جان ميسپارم
فردا به پاي زهرا سر ميگذارم
أي رضا جانم رضا بهر ديدارم بيا
@@
یا جوادالائمه(ع) ۲
ای گل گلزار رضا(ع) همه گلهای جهان خوار تو
یوسف مصر آمده است جان بکف برسر بازار تو
خلق حهان همه حیران تو
این سر وجان همه قربان تو
یا جوادالائمه (ع) ۲ مرتبه
ای ثمر جود وسخا قمر خانه شمس الشموس
جان بفدای نگهت پسر حضرت سلطان طوس
عشق شما همه حاصلم
عکس رخت گل باغ دلم
یا جوادالائمه(ع) ۲
تو همه حاصل من بخدا جانی و جانانه ام
مران ز درگهت مرا که گدای در این خانه ام
اگر بدم جانفدای توام
مکن ردم که گدای توام
یا جوادالائمه(ع) ۲
@@@@
سينه‏ اى پر شرار دارم من
سرو جان فكار دارم من
يك جهان با تو كار دارم من
يا جوادالائمه ادركنى
گر كه دردم دواكنى چه شود
حاجتم را روا كنى چه شود
قسمتم كربلا كنى چه شود
يا جوادالائمه ادركنى
اى كه روح عبادتى ما را
عذر خواه قيامتى ما را
جان زهرا عنايتى ما را
يا جوادالائمه ادركنى
من مریدم مراد می‌خواهم
وصل خیرالعباد می‌خواهم
کمم اما زیاد می‌خواهم
از امام جواد می‌خواهم
یا جوادالائمه ادرکنی
روسیاهم سفید شد مویم
گرد عصیان نشسته بر رویم
هر چه هستم گدای این کویم
با تمام وجود می‌گویم
یا جوادالائمه ادرکنی
گر چه یا سیدی گنهکارم
تو مرا یار و من تو را عارم
تو سراپا گلی و من خارم
به همه گفته‌ام تو را دارم
یا جوادالائمه ادرکنی
ای ولایت تمام ایمانم
کاظمین تو قبلۀ جانم
من همه دردم و تو درمانم
کی گذاری ز درد درمانم
یا جوادالائمه ادرکنی
تو جوادی و من گدای توام
مور افتاده زیر پای توام
بی نوائی به نی نوای توام
همه جا بر در سرای توام
یا جوادالائمه ادرکنی
یار زد همچو مار بر جانت
کشت اما غریب و عطشانت
داد پاسخ به لطف و احسانت
پدر و مادرم به قربانت
یا جوادالائمه ادرکنی
مادرت پشت آن درِ بسته
دیده گریان و سینه بشکسته
سوخت از نالۀ تو پیوسته
ای ز بیداد یار دلخسته
یا جوادالائمه ادرکنی
با همه لطف و مهربانی تو
قاتلت گشت یار جانی تو
رحم ننْمود بر جوانی تو
ای فدای غم نهانی تو
یا جوادالائمه ادرکنی
ای به دامان مهر تو دستم
من که از کوثر شما مستم
بدم و خویش بر شما بستم
هر که‌ام «میثم» شما هستم
@@@@
حجره در بسته- منهم دلخسته-
ميكنم آه و ناله پيوسته –
چشم انتظار مقدم يارم تا آيد مام پهلو شكسته
– با با رضاجان 4 –
در پيچ و تابم – تشنه آبم –
زهر كين چون شمع ميكند آبم
–هرچه ميگويم لب تشنه هستم – نميدهد كس حتي جوابم – بابا رضان 4
@@@@
ای – مهربان مادرم- پاره شد جگرم –
روی خاک حجره – میگذارم سرم
غربت خاکستر کرده وجودم
زهرکین سوزانده تارو پودم
لبم خشک و چشمم خون دلم شکسته
قاتلم منتظر مرگم نشسته
وای از غریبی مادر زهرا2
یازهرا 8
آه – منم آن دلغمین –میغلطم بر زمین
ای وای از بی کسی- مادر حالم ببین
صدای آب آبم را شنیدند-
به اشک و سوز و آهم خندیدند
هلهه زدند و شادی برپا کردند
دست و پا زدنم را تماشا کردند
وای از غریبی مادر زهرا2
یازهرا 8
@@@
زمزمه ی خداحافظی با کاظمین
الوداع ای بهشت عالمین/خداحافظ حرم کاظمین
قلب ما گشته اسیر ِ/مرقدی پاک و مطهّر
تربت پاک جواد و/حضرت موسی بن جعفر
خداحافظ ای کاظمین...
به سوی تو ای عرش اعلایم/انشاءالله دوباره می آیم
خوش به حالم خوش به حالم/کز محبین حسینم
مثل اجدادم گدای/کربلا و کاظمینم
خداحافظ ای کاظمین...
دارد دل ِ زهرا،آه و افغان/از حجره ی دربسته ، از زندان
این روا باشد به شیعه/تا به صبح روز محشر
گرید از داغ جواد و/حضرت موسی بن جعفر
واویلتا وایلتا...
@@
اشعار سامرا
اين شهر سامره است و يا عرش کبرياست
يا کعبه ي مقدس دلهاي انبياست
شهري که مطلع دو مه است و دو آفتاب
کز نورشان به چشم دل اهل دل ضياست
اينجا مزار حضرت هادي و عسکري است
اينجا حريم پاک دو محبوب کبرياست
اينجاست قبر حضرت هادي وليّ حق
ابن الرضا علي، خلف پاک مرتضاست
حاجت از او بخواه که باب الحوائج است
درمان از او بگير که خاک درش شفاست
قبر امام عسکري از جان و دل ببوس
زيرا که قبلگاه دل و کعبه ي ولاست
مولاي خلق والد مهدي منتظر
شمس الولا، امام اُمم، حجت خداست
اينجا مزار عمه ي صاحب زمان بود
آن اختري که دختر والشمسُ و الضحاست
آن بانويي که مَحرم سرّ ولايت است
نامش حکيمه فخر زنان شمسه ي حياست
اينجا مزار نرجس پاکيزه دامن است
آن بانويي که مادر مولاي عصر ماست
از ما سلام باد به مهدي و مادرش
تا اهلبيت را شرف و عزت و بقاست
اينجا امام عصر به عالم قدم نهاد
مانند مرتضي که بر او کعبه زادگاست
اينجا مکان غيبت آن نجل فاطمه است
اينجا محل زمزمه و گريه و دعاست
«ميثم» بخوان دعاي فرج را در اين حرم
حاجات خود بخواه که از لطف حق رواست
@@
زمزمه ی سرداب مقدس امام زمان عج الله تعالی فرج الشریف
دل بی تاب/در سرداب
ای مهر آشنایی/ای حجت خدایی/یابن الحسن کجایی
یابن الحسن کجایی...
محزونم/ممنونم
از لطف بی کرانت/که گشته ام مهمانت/ای نور هل اتایی
یابن الحسن کجایی...
یا مهدی/من عهدی
با عشق تو بسته ام/بر راهت نشسته ام/از برای گدایی
یابن الحسن کجایی...
العجل/العجل
به حقِ دست ِ بسته/به پهلوی شکسته/گل خیر النسایی
یبن الحسن کجایی...
العجل/العجل
به قد های خمیده/به سرهای بریده/دلخون کربلایی
یابن الحسن کجایی...
@@
جان می دهم فقط و فقط پای سامرا
زاده شدم به شوق تمنای سامرا
دیگر نیازمند کسی نیستم که من
هستم گدای دست تو آقای سامرا
حال مرا برای خودت رو به راه کن
حاذق ترین طبیب – مسیحای سامرا
از لطف بی نهایت تو بی مقدمه
پر زد دلم به گنبد زیبای سامرا
حالا شدم برای حریمت کبوتری
ای منتهای عشق خداوند ” عسکری “
ای دومین حسن که وجودت خدایی است
صبر تو مرتضایی دلت مجتبایی است
در کنج صحن خلوت تو حضرت مسیح
مشغول لحظه های شریف گدایی است
صدها درود و تهنیت سبز بر دلی
که آب و تاب عاشقی اش سامرایی است
هر کس که می رسد تو به او لطف می کنی
فرقی نمی کند طرف اصلاً کجایی است
با این حساب بر در این خانه آمدم
بر دور شمع روی تو پروانه آمدم
شغل همیشگیم در این خانه نوکری ست
کار همیشگی شما بنده پروری ست
حتی بهشت در به در آستان توست
تنها نه آسمان که زمین هم از آن توست
قطره اگر کنار تو باشد که قطره نیست
زیرا که تحت مرحمت بی کران توست
از پشت پرده یک دو کلامی سخن بود
گوشم در انتظار شنود بیان توست
بین درندگان به نماز ایستاده ای
این هم نشانه ای ز جلال نهان توست
هر چند ظاهرا تو به مکه نرفته ای
کعبه همیشه گرم طواف نشان توست
@@
امام هادى
اى ماه، مستنیر ز نور لقاى تو
خورشید كسب فیض كند از ضیاى تو
اى خاص و عام از كرمت برده صبح و شام
پیوسته فیض از سر خوان عطاى تو
اى جبرییل میر ملك پیك انبیاء
خدمتگذار بر در دولت‌سراى تو
اى عاشر الائمه على النقى كه هست
چشم امید خلق به مهر و وفاى تو
اى پور پاك معنى جود و كرم جواد
حاتم هزار بار خجل از ثناى تو
اى مظهر جلال و جمال خداى فرد
شد طوطیاى چشم ملك خاك پاى تو
در هر دو كون خرم و شاد است و رستگار
در دل هر آن كه داشت فروغ ولاى تو
@@
امام هادى
لطف امام هادى و نور ولايتش
ما را اسير كرده به دام محبتش
اين است آن امام كه تقدير ايزدى
بعد از جواد داده مقام امامتش
اين است آن امام كه ذرات كائنات
اقرار كرده‏ اند به جود و كرامتش
اين است آن امام كه در بركة السّباع
شيران شوند رام و گذارند حرمتش
اين است آن امام كه از نقش پرده هم
ايجاد شير زنده كند حكم قدرتش
اين است آن امام كه دشمن به چند بار
رخسار عجز سوده به درگاه عزتش
سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى
دشمن به لرزه آمده از برق هيبتش

آن سومين ابوالحسن از خاندان وحى
چون سه على ديگر باشدعبادتش
افزون زريگهاى بيابان عطاى او
بيش از ستاره ‏هاى درخشان فضيلتش
مائيم و دست و دامن آن حجت خدا
چون نااميد كس نشود از عنايتش
@@
خدايا كن عنايت روي مهدي را ببينم
كنار اين گل زيباي زهرائي نشينم
گل باغ بهشتم تمام سرنوشتم
خوشم مهر تو را حق نهاده در سرشتم
اميد همه گل فاطمه بيا چشم انتظارم
كه روي سياه و آلوده ام كف پايت گذارم
يابن الحسن4
الا ايكه جانم با صفا گردد زيادت
نما يك گوشه چشمي بر گداي خانه زادت
گدايان با اميدي بدرگاه تو آيند
بدرب خانه كوبند كه ديدارت نمايند
قرارم توئي بهارم توئي گرفتار تو هستم
تو اي مه جبين بيا و ببين كه بيمار تو هستم
@@
نه فقط چشم ماست منتظرت ملک بی‌انتهاست منتظرت
از همان شب‌ که وحی نازل شد خاتم‌الانبیاست منتظرت
چار ارکان کعبه، حجر و مقام مروه، زمزم، صفاست منتظرت
از شب رحلت رسول‌الله علیِ مرتضاست منتظرت
کوچه‌های مدینه می‌گویند حسن مجتباست منتظرت
از زمانی که گوشواره شکست چشم خیرالنساست منتظرت
به خداوند می‌خورم سوگند خون خون خداست منتظرت
بر سر قبۀ مزار حسین پرچم کربلاست منتظرت
علم و مشک و دست، چشم به راه ساقی نینواست منتظرت
نوک نی پای خطبۀ زینب سر از تن جداست منتظرت
صوت قرآن سیدالشهدا سرِ از تن جداست منتظرت
اگـر آتش از آسمـان بارد شیعه تنها تو را تو را دارد
ای به پیغمبران امید بیا ای خداوند را نوید بیا
طالب خون سیدالشهدا مرهم زخم هر شهید بیا
قامت راست قامتان بی‌تو چون قد فاطمه خمید بیا
یوسفا همچو دیدۀ یعقوب موی اسلام شد سفید بیا
صبر اسلام شد تمام ببین جان شیعه به لب رسید بیا
تو به هر جمعه اشک ما دیدی دیدۀ ما تو را ندید بیا
به همان ناله‌ای که در پس در فاطمه از جگر کشید بیا
همه در انتظار روز ظهور همه در هالۀ امید بیا
به سرشکی که در عزای حسین دائم از دیده‌ات چکید بیا
به سری کز قفا بریده شده به دلی کز سنان درید بیا
همه چشمند تـا تـو بـاز آیی همچو خورشید دیده بگشایی
@@
جهان جوان گردد- چونکه او عیان گردد
لطف خدا بر ما بَه- چه بیکران گردد
خیر کثیر است او /چه بی نظیر است او
همچو علی مولا/ بر ما امیر است او
(بیا بیا مهدی)2
حامی دین هستی -فخر آفرین هستی
در این جهان یاور- مستضعفین هستی
بر تو سلام ما/ از تو دوام ما
نامت بود هر دم/ اصل کلام ما
(بیا بیا مهدی)2
یابن العسکری بار دگر دیده به راهم
ای نور دل فاطمه بنما تو نگاهم
یابن العسکری از غم هجر تو بسوزم
بی تو گل زهرای بتول شب شده روزم
ای تکیه گاه ما هستی پناه ما
باشد گل زهرا بر تو نگاه ما
محرم رازی تو/ روح نمازی تو
ایا گل زهرا /چه سرفرازی تو
(بیا بیا مهدی)2
ای زاده زهرا سر راه تو نشستم
من منتظر دیدن رخسار تو هستم
ای زاده زهرا زغم هجر تو نالم
نام تو به لب دارم و در شوق وصالم
بيا طبيب من مرا مداوا كن
بيا دل من را اسير زهرا كن
نبی جمال ی تو /علی جلال ی تو
زینب کمال ی تو /زهرا خصال ی تو
(بیا بیا مهدی)2
@@
يابن الحسن 8
درسينه ام با ياد تو دل بيقراري ميكند
هر عاشقي شب تا سحر شب زنده داري ميكند
اي ناخداي فلك دين دنیای من عقبای من
اي نور چشمان علي اي يوسف زهرا ی من يابن الحسن
من مست ميناي توام مجنون و شيداي تو ام
ديوانه ام ديوانه آن روي زيباي توام
اي دين من ايمان من اي جان من جانان من
اي جان و اي جانانه ام تو شمع و من پروانه ام
بر عشق تو اي عشق من ديوانه ام ديوانه ام
من بنده تو مولاي من من قطره تو درياي من
من خار و تو باغ بهشت من زشت و تو زيباي من
@@@@@
مهدي مهدي بيا بيا اي ماه محمل ما
روشن روشن نما نما هم ديده هم دل ما
در دل هستي و جز تو نيست ليلاي محفل ما
نزديك هستي و دوريت خود باشد مشكل ما
بيا بيا كه روي تو چراغ راه ماست
بيا كه دل بغير تو شكسته زهراست
مهدي مهدي بيا بيا اي ماه محمل ما
روشن روشن روشن نما نما هم ديده هم دل ما
اي يوسف شهر وفا باز آ كه بي تو صفا ديگر نمانده است
هجران تو شام و سحر ما را به كوه و كمر هر سو كشانده است
مولا مولا بيا بيا اي ماه ما
باز باز آ كه روي توست دلخواه ما
بيا بيا كه روي تو چراغ راه ماست
بيا كه دل بغير تو شكسته زهراست
مهدي مهدي بيا بيا اي ماه محمل ما
روشن روشن روشن نما نما هم ديده هم دل ما
تو سرو باغ حسن تولاله چمني تو منجي بشرو امام بتشكني
چه ميشود نظري بر اين گدا فكني
اي پناه شيعيان مهدي صاحب زمان رخ نما ديگر عيان
حاجتم را كن روا مهدي زهرا بيا مهدي زهرا بيا
چرا چرا نكني به عاشقان نظري كرم نما و نما زچشم ما گذري
مگر زآمدنت رسد به ما خبري
قبله دلها توئي يوسف زهرا توئي سيدومولا توئي من گداي بينوا
نورچشم تر من دلبر من عزيز زهرائي
اي تنها همدم من محرم من چرا نمي آئي
اي گل زهرا بنگر مردم از مهجوري تو
غرق در اندوه و غمم از فراغ دوري تو
بيا طبيب من مرا مداوا كن بيا دل من را اسير زهرا كن
اميد و آرزوي من تمام آبروي من
چه ميشود بنشيني دمي تو روبروي من
سحر به عشق تو خيزم نگار خوب و عزيزم
براي ديدن رويت گهر زديده بريزم
بيا بيا گل نرجس كه طاقتم بسر آمد
چه ميشود شنوم من كه يوسف از سفر آمد
اي بهار آرزوها در كدامين سرزميني
مثل باباي غريبت بيكس و گوشه نشيني
بهر كجا بروم من به راه تو بنشينم
به شوق اينكه بيائي جمال ماه تو بينم
خدا كند كه بيائي خدا كند كه بيائي
امان زدرد جدائي خداكند كه بيائي
در كنار كعبه در بين تمام زائراني
ميروي گاهي كنار آن مزار بي نشاني
تو مايه بركاتي توراز و رمز حياتي
گهي تو در عرفات و دمي كنار فراتي
بياد جد غريبت مثال ابر بهاري
به صبح و شب تك و تنها زديده اشك بباري
@@@@@@@@2
زمزمه در فراق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف
به دل داغ فراقت ، به لب شور و نوایی
گل نرگس زهرا ، بگو پس تو کجایی؟
تو ای روح خوش عهدی ، به کامم بده شَهدی
یا مهدی یا مهدی ....
منم شب زده ی غم ، تویی صبح سپیدم
جوانی سپری شد ، جمال تو ندیدم
وصال تو بخواهم ، به این روی سیاهم
یا مهدی یا مهدی ....
بیا و ز ِ کرامت ، مرا خاک رَهَت کن
به قُربانگَه رحمت ، فدای نِگَهَت کن
به قربان عطایت ، منم عبد و گدایت
یا مهدی یا مهدی ....
به گلزار امامت ، تویی یاس و تو لاله
ببین غربت ما را ، بیا جان سه ساله
همان دختر بی تاب ، گل پرپر ارباب
یا مهدی یا مهدی ....
دل ِ شب دل ِ ویران ، چه شوری که به پا شد
رقیّه نوحه خوان و ، خرابه کربلا شد
پدر چون تو که دیده؟ ، سَرَت را که بُریده
واویلا واویلا...
@@@@@@@@
زمزمه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
*آه...بشنو آوای من ای گل یاسمن حجت بن الحسن(دو بار)
خورشید پنهان از نظر ما بنگر به آه و چشم تر ما
العجل ای دلگرمیّ مستضعفین اُمید مؤمنات و یار مؤمنین
العجل حجت الله مولا بقیة الله
یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی(2) العجل حجت الله مولا بقیة الله
*آه...امامُ المنتَظَر شام دل را سحر نور ثانی عشر(دو بار)
لاله به صحرا کرده صدایت پشت در زهرا(س) کرده صدایت
منتقم غربت زهرا(س) العجل آرامش تمام دلها العجل
العجل حجت الله مولا بقیة الله
یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی(2) العجل حجت الله مولا بقیة الله
*آه...بر نبی نور عین سروَر عالمین روضه خوان حسین
ای غصه دار دلبر بی سر العجل حقّ پیکر بی سر
تشنه ی سر جدا گوید دیگر بیا سرِ بر نیزه ها گوید دیگر بیا
العجل حجت الله مولا بقیة الله
یا مهدی یا مهدی یا مهدی یا مهدی(2) العجل حجت الله مولا بقیة الله
@@
جمع آوری شده توسط حسین عباسی
تلفن9006 501 0915

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۴۰۱ساعت 3:13&nbsp توسط حسین عباسی  | 

فضائل و مناقب اهل البیت (ع)...
ما را در سایت فضائل و مناقب اهل البیت (ع) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : choseinabbasi2 بازدید : 708 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1402 ساعت: 17:02