متن قرآن به سر شب 23 ماه رمضان

ساخت وبلاگ


یارب زکرامات تو شرمنده شدم من

درمحضر تو باز سرافکنده شدم من

دردم همه اینست که غافل شدم ازتو

وزاین همه غفلت زتو، درمانده شدم من

ای آنکه بغیر از تو مرا نیست پناهی

بردرگه تو باز پناهنده شدم من

@

شب احیا که شب آشتی کنونه آی خدا

اومدم آشتی کنم وقتشه حالا آی خد ا

من میخوام ساده و بی پرده باهات حرف بزنم

روت و برنگردون از من،جون مولا آخدا

تو که بیشتر از خودم تُو مردم آبروم دادی

می دونــم- نمی کنی مشت منــو وا آخدا

بــاورم نمی شه فردا تو منو بســوزونی

دشمــن مــولا بــایستــه به تمــاشــا آخدا

هرچی من بد می کنم بازم تو خوبی میکنی

نه با من با هر بَدی خوب میکنی تا آخدا

به گُل روی علی و بچّه هاش خوارم نکن

بی- اونا چی کــار کنـم روز مبــادا آخدا

دیده رو، ندیده گیر، منو به اربابم ببخش

مَــردِ مَردا - پسر بی بــی و مــولا آخدا

@@@

شب آشتی کنونه ، دلم اینو می دونه

خدا که مهربونه ، ماها رو نمی رونه

شب راز و نیازه ، شب سوز و گدازه

درای رحمت و عشق ، همیشه بازِ بازه

اگر چه روسیاهم ، اگر چه پر گناهم

ولی باز اومدم من ، با سوز و اشک آهم

دلم خیلی سیاهه ، همه کارام گناهه

اگه رحم نکنی تو ، همه عمرم تباهه

@@@

موقع آشتی کنونه آی گنهکارا بیاید

خدا خیلی مهربونه ای گنهکارا بیاید

خدا ستاره همیشه ابرو ریزی نمی شه

گناهارو می پوشونه ای گنهکارا بیاید

هر چی ما بنده پستیم هر چی ما تو به شکستیم

همه رو خودش می دونه ای گنهکارا بیاید

ای جوونا نوجوونا خدای مهربون ما

عاشق اشک جوونه ای گنهکارا بیاید

به خدا این خدای ما توی مهمونیش کسی رو

از دم در نمیرونه ای گنهکارا بیاید

@@@

جریان فرعون و مهربانی خدا- در جواهر الصنیعه شیخ حر عاملی نوشته 400 سال ادعای خدایی کرد

دوبـاره برگشتـم دوبـاره راهم ده

خودت قبولم کن خودت پناهم ده

ثوابی از رحمت بـه هر گناهم ده

به درد من بود ذکرت دوا خدا العفو

خدای من خدای من خدای من العفو

به عفوت از خجلت هماره آبم کن

دوباره عبـدت از کـرم خطابم کن

بگیـر امیـدم را سپس جوابـم کن

امیدم را از این درگه برم کجا العفو

خدای من خدای من خدای من العفو

چو نامـۀ جرمم سیـه شده رویم

به درگهت دائم علی علی گویم

مگر به نـام او رضـای تو جویم

شوی تو با عنایاتت ز من رضا العفو

خدای من خدای من خدای من العفو

@@

يك روز حضرت موسى (ع ) در كوه طور در مناجات خود عرضكرد: يااله العالمين (اى خداى جهانيان ) جواب آمد لبيك (يعنى نداى تو را پذيرفتم ) سپس ‍ عرض كرد يا اله المطيعين (اى خداى اطاعت كنندگان ) جواب آمد لبيك سپس عرضكرد يا اله العاصين (اى خداى گنهكاران ) اين دفعه سه بار شنيد لبيك ، لبيك ، لبيك .....

@@

الهي الهي – به حالم نگاهي

تو بر بي پناهان –پناهي پناهي

توئي چاره دردم – چه گويم كه چه كردم

الهي الهي

خدايا خدايا – نظر كن به حالم

زبار معاصی هلالم هلالم

منو بار گناهان – تو و رحمت و غفران

الهي الهي

****

جریان صنم

درِ آسمونا وا شد
وقتِ توبه و دعا شد
بیایید که دیگه اوجِ
بارشِ لطفِ خدا شد ...
(حالا خدا میگه ...)
آی گناهکارا بیایید
چشمِ من مونده به راتون
شبه قدرِ سفرۀ من
پرِ نعمتِ براتون ...
یا ... الله ... الهی العفو ...
من که هر روز من که هر شب
گناهاتُ میپوشونم
شرم از گناه و امشب
از تویِ چشات میخونم ...
توبه کن بندۀ خوبم
نمی خوام شرمنده باشی
تو رهایی در دو عالم
اگرم که بنده باشی

@@

«چرا تو ای شکسته‌دل! خدا خدا نمی‌کنی

خدای چاره‌ساز را، چرا صدا نمی‌کنی»

برای درد بی‌دوا، چرا دعا نمی‌کنی

بیا چو مرغ شب بخوان، ترانۀ خدا خدا

خدا خدا

الا که نامه‌ ی سیه، به دست خالی‌ات بود

سر شک تو نشانه‌ای، ز خسته حالی‌ات بود

دل شکسته شاهدِ شکسته‌بالی‌ات بود

شکسته بال من بیا، سفر کنیم تا خدا

شبی بیا و تا سحر به هر ستاره سر بزن

از این قفس به آسمان، کبوترانه پر بزن

به خاک عجز و بندگی، گلاب چشم تر بزن

شتاب کن که می‌خرد، سِرشکِ توبه را خدا

خدا به اشک نیمه‌شب، ثواب می‌دهد بیا

خدا به نالۀ سحر، جواب می‌دهد بیا

خدا براتِ دوری از عذاب می‌دهد بیا

بیا و آشتی کن ای دل رمیده با خدا

الا که بذر معرفت، به سینه کاشتی بیا

شبی که اشک حسرتی، به دیده داشتی بیا

بیا به درگه خدا، برای آشتی بیا

بیا که می‌خرد ز ما‌، طاعت بی‌ریا خدا

بیا و شست‌وشو بده، ز دل غبار کینه را

چرا صفا نمی‌دهی، حریم پاک سینه را

چرا صدا نمی‌زنی، شهیدۀ مدینه را

به حرمت حبیبه‌اش، نظر کند به ما خدا

چرا به خیل عاشقان، تو اقتدا نمی‌کنی؟

چرا به یاد نینوا، چو نی، نوا نمی‌کنی

چرا به پای دل سفر به کربلا نمی‌کنی

حسین اگر رضا شود، شود ز ما رضا خدا

اگر که جام دیده‌ات، ز گریه لب به لب شود

اگر به رسم عاشقی، دلت خدا‌طلب شود

سفینة‌النجات ما، حسین تشنه‌لب شود

خداست با حسین ما، حسین ماست با خدا

@@@

قرآن ها رو باز کنين مقابل صورت

اَللّهُمَّ اِنّي اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فيهِ و فیه اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسمائُکَ الحُسني وَ ما يُخافُ وَ يُرجي اَن تَجعَلَني مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار.
همه چیز ما از این كلام خداست،تو رو خدا این قرآنی كه الان جلوت گذاشتی و ان شاءالله رو سرت می خوای بذاری،چقدر توی زندگی بهش سر می زنی،خدا وكیلی،چه نقشی تو زندگی ما داره قرآن،همین قرآنی كه رو سرت گذاشتی،روایت داره فردای قیامت میاد از دستت شكایت می كنه،میگه خدا من تو خونش غریب بودم،به من سر نمی زد،از من تو زندگی تو برخورد با پدر و مادر،بزرگتر،تربیت فرزند،تو هیچ چیز از من استفاده نكرد،حالا بیا درستش كن فردای قیامت،الله اكبر،

آخر این قرآن همه وحی خدای اکبر است

آخر این آیات روشن معجز پیغمبر است

این کلام ا... امانت از رسول اطهر است

هیچ کافر با امانت این خیانت میکند

در قیامت از شما قرآن شکایت میکند

حالا قران و ببوس باهاش آشتی کن روسرت بذار

آی جوونها امام صادق فرمود: روزی 50 آیه بخون عزیز دلم پنجاه آیه قرآن بخوان ،بعد ببین خدا با زندگیت چه میكنه.

آمد شب قدر و شده شام نزول قرآن

ایدل بیا سوی خدا با اشک و آه و افغان

تو با امیدواری بااشک و بیقراری

توبه نما از جرم و عصیان

یا ربنا یاالله

یارب بحق قرآن بخشا همه گناهان

یارب زبار معصیت این قامتم خمیده

اشک ندامت بررخم یارب ببین چکیده

من غرق آه و دردم بنگر به روی زردم

توبه نمودم از گناهان

همراه من بخوونید:

اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فيهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَيهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُ بِحَقِّکَ مِنکَ

امام صادق (ع) ميهمان منزل سليمان بن خالد بودند سفره پهن شد غذائي آوردند آقا متوجه شدند بغل دستي ناراحته به خودش ميپيچه فرمودند چي شد گفت آقا متوجه نبودم ناگهان غذا خوردم داغ بود دهنمو سوخت حضرت فرمودند نستجير با الله من النار غذاي سر سفره دهنت سوخت آتش حهنم به اين بدنها چه ميكنه

ده مرتبه : بکَ یَا اللّهُ......

ده مرتبه:الهی: بمُحَمَّد.......

شبایی که –

در دل من ولای تو حیدر

منم امشب گدای تو حیدر

می شه یک روز بیام من از لطفت

توی ایوون طلای تو حیدر

علی مظلوم علی علی حیدر۳

هم مست حسینم

رفتی و بود خانه ی تو در محن امشب

سوزد به عزای تو علی جان حسن امشب

از داغ تو مولی،بی تاب و توان است

در بزم عزایت،اشک او روان است

مظلوم علی جان۲

بعد از تو علی خون جگرِ زینب کبراست

بزم غم تو در همه عالم علی برپاست

ای شاه ولایت،گریم ز برایت

بنشسته ام امشب،در بزم عزایت

مظلوم علی جان۲

ده مرتبه: بعَلِیٍّ........

آه دلربای علی آشنای علی جانفدای علی

فاطمه یا فاطمه

در راه اسلام قدّت خمیده با روی نیلی گشتی شهیده

ای تو را یا علی ذکر شام و سحر

محسنت کشته شد بین دیوار و در

سَرور عالم همه...فاطمه یا فاطمه

*آه ای بهار علی غمگسار علی ذوالفقار علی

فاطمه یا فاطمه

آه و واویلا از دل حیدر لرزش دستت قاتل حیدر

تمام نافله هایت نشسته بود

چون پهلویت از ضرب کین شکسته بود

نوحه عالم همه... فاطمه یا فاطمه

@@

هرشب میومد کنار قبر فاطمه

سبک دامن کشان رفتی

بعد از تو یا زهرا(رسیده به لب جان)۳

کنار مزار تو(منم دیده گریان)۳

کنار قبرت سوزم ز هجرانت

منم با یاد تو(پریشانت)۳

تا که بی پسر شدی(علی شد غریب)۳

کشته پشت در شدی(علی شد غریب)۳

صفابخش قلبم ای(گل یاس چیده)۳

به یاد غمت زهرا(شدم قد خمیده)۳

کنار قبر از پا فتادم من

سرم را روی خاک(نهادم من)۳

تا تو رفتی از جهان(علی شد غریب)۳

بهار من شدی خزان(علی شد غریب)۳

الهی: بفاطِمَةَ.........

ده مرتبه بفاطِمَةَ.........

توئي صبر از صبوري تو هميشه حيران است –

مي ولاي تو زندگي بخش و آب حيوان است

توئي كه خاك حريم پاكت شفاودرمان است –

توئي نسيم سحر كه داري دم مسيحائي

جان از تو شفا نگيرد گيرد- از دستت دوا نگيرد گيرد

تا دست مرا بگيري ايدل- دامان ترا نگيرد گيرد --

دلم در امشب شده هوائي مدينه ميخواهم –

گدايم و شد شب گدائي مدينه ميخواهم

بر درگاه تو بنشستم/ تا گيرد كرمت دستم / یا مولا مددي كن – حسن حسن جان2 حسن حسن جانم

در زمان حكومت علي (ع) مروان مرتكب خلافي شد كه علي (ع) ميخواست اورا عقوبت كنه اومد پيش امام حسن خواست واسطه بشه آقا آورو ببخشه چنین هم سد وقتي مروان از محضر مولا خارج شد گفت آقا جبران ميكنم ميدونيد كي جبران كرد وقتي بدن امام حسن رو تير باران كرد شايد ميگفت اين تير بخاطر وساطتت – اين بخاطر فلان محبتت –

ده مرتبه: بِالحَسَنِ

از ازل درطلبت چشم ترم گفت حسین

هر کجا بال زدم بال و پرم گفت حسین

مادرم داد به من شیر محبت اما

من حسینی شدم ازبس پدرم گفت حسین

تا گل نام تو وا شد به لبم باز پدر

گفت شکر تو خدایا پسرم گفت حسین

هرچه دارم همه ازلطف خوش مادرم است

عوض قصه به بالین سرم گفت حسین

قافله سالارِ من؛ کجایی ای دوای دردم؟

پی تو هر کجا میگردم؛ تورو تو قتلگاه گم کردم…

ای بدن صد پاره؛ رو خاکِ داغِ این صحرایی

چرا مقطع الاعضایی؟ بگو کجا برم، تنهایی؟

امان از دل زینب… امان از دل زینب…

داغِ تو روی سینم؛ که قلب مضطرم میسوزه

پاشو ببین حرم میسوزه؛ ببین که معجرم میسوزه

رفتی و دور از چشمت، به خیمه ها هجوم آوردن

همه چیو غنیمت بردن؛ رقیه ی تورو آزردن

امان از دل زینب… امان از دل زینب…

آفتاب از کدوم طرف در اومده

که بابام با سر اومده

لب تشنه بریده حنجر اومده

که بابام با سر اومده

غریب مادر اومده

ازم میخواستی بابا رو دامنت بشینم

میگفتی که ایشالا عروسیت و ببینم

امشبه رو خرابه مهمونی

من چی بگم خودت که میدونی

مثل لبت لبم شده خونی

******

دشمن بسته دستامون و با طناب

امون از مجلس شراب

خندیده حرمله به گریه ی رباب

امون از مجلس شراب

بسه دیگه چقدر عذاب؟

تو دستی خیزرون و تو دستی جام مِی بود

به جای طشت زر کاش سرت بالای نی بود

کرببلا دوباره تکرار شد

بسکه زدن دیگه چشام تار شد

گوشواره هام حراج بازار شد

******

مونده جای دست زجر به روی من

بگو بیاد عموی من

تا نامحرمی ندیده موی من

بگو بیاد عموی من

همینه آرزوی من

شده شبیه زهرا روزای پیری من

به ضرب سیلی افتاد دندون شیری من

من که بودم عزیز بابایی

رسمشه که بری تو تنهایی

خوب میدونم کنار زهرایی

******

حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی

حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی

عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی

بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی

نمیگی چرا رفتی و مارو تنها گذاشتی- عزیزم

بابایی بابایی

از غصه پرم خیلی از نبودنه داداش علی اصغر دلخورم

عمو عباسم نباشه من همش سیلی میخورم

افتادم روی زمین ولی نیفتاده چادرم

بابایی رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده

مگه گریه کردی که اینجور سرو روت کبوده عزیزم

بابایی بابایی

ده مرتبه الهی: بالْحُسَیْنِ..... ،

ده مرتبه الهی: بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ........

ده مرتبه بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.......،

ده مرتبه الهی: بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد.......،

من به كنج قفس - افتادم از نفس

أي خدا أي خدا - بفريادم برس

أي اميد من أي اله من

حبس هارون شد قتلگاه من

خاك زندان شدگٍل از اشك غربتم

حلقه هاي سلسله شد هم صحبت

أي رضا جانم رضا بهر ديدارم بيا

بيكس و تنهايم - همدم غمهايم

كنج زندان شده - أي خدا ماوايم

بي گناه و بي جرم و تقصيرم

همدمم باشد آه شبگيرم

يارب تو خود گواهي من بيگناهم

زندان بي ملاقات شد قتلگاهم

أي رضا جانم رضا بهر ديدارم بيا

@@

ميدهد جان بهر قرآن

يوسف فاطمه كنج زندان-

بي ملاقات در مناجات

تا سحر با خداوند سبحان

فاطمه زندانيت از كنج زندان گشته آزاد

زير ضرب تازيانه يوسفت از پا در افتاد

بهر ديدارش بيا يكدم كنار جسر بغداد –

آن تن پاك بر روي خاك

بي كفن مانده همچون غريبان

أي رضا جان رو به بغداد جسم رنجور پدر بين

از شرار زهر دشمن باب خود را خونجگر بين

سلسله بر گردن آن زاده خير البشر بين

كن نظاره تخته پاره گشته تابوت آن جان جانان

ده مرتبه ،بمُوسَى بْنِ جَعْفَر.......،

دل با صفا شد –

مظهر سبحان،بهار عشق و ایمان

ای پسر حیدر و زهرا یا رضا جان

حاجتمان است،فدای تو کنیم جان

ای پسر حیدر و زهرا یا رضا جان

دعا کن آقا که ما هم- فداییِ مکتب بشیم،ان شاءالله

همسُفره ی مدافعان -حرم زینب بشیم،ان شاءالله

مولا مولا آقام امام رضا

ده مرتبه الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُوسى.....،

حجره در بسته- منهم دلخسته-

ميكنم آه و ناله پيوسته –

چشم انتظار مقدم يارم تا آيد مام پهلو شكسته

– با با رضاجان 4 –

در پيچ و تابم – تشنه آبم –

زهر كين چون شمع ميكند آبم

–هرچه ميگويم لب تشنه هستم –

نميدهد كس حتي جوابم – بابا رضان

@@

ای – مهربان مادرم- پاره شد جگرم –

روی خاک حجره – میگذارم سرم

غربت خاکستر کرده وجودم

زهرکین سوزانده تارو پودم

لبم خشک و چشمم خون دلم شکسته

قاتلم منتظر مرگم نشسته

وای از غریبی مادر زهرا2

یازهرا 8

آه – منم آن دلغمین –میغلطم بر زمین

ای وای از بی کسی- مادر حالم ببین

صدای آب آبم را شنیدند-

به اشک و سوز و آهم خندیدند

هلهه زدند و شادی برپا کردند

دست و پا زدنم را تماشا کردند

وای از غریبی مادر زهرا2

یازهرا

ده مرتبه الهی: بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.....،

ده مرتبه الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد....... ،

ده مرتبه الهی: بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ.......،

نورچشم تر من دلبر من عزيز زهرائي

اي تنها همدم من محرم من چرا نمي آئي

اي گل زهرا بنگر مردم از مهجوري تو

غرق در اندوه و غمم از فراغ دوري تو

بيا طبيب من مرا مداوا كن

بيا دل من را اسير زهرا كن

اميد و آرزوي من تمام آبروي من

چه ميشود بنشيني دمي تو روبروي من

سحر به عشق تو خيزم نگار خوب و عزيزم

براي ديدن رويت گهر زديده بريزم

بيا بيا گل نرجس كه طاقتم بسر آمد

چه ميشود شنوم من كه يوسف از سفر آمد

اي بهار آرزوها در كدامين سرزميني

مثل باباي غريبت بيكس و گوشه نشيني

بهر كجا بروم من به راه تو بنشينم

به شوق اينكه بيائي جمال ماه تو بينم

خدا كند كه بيائي خدا كند كه بيائي

امان زدرد جدائي خداكند كه بيائي

در كنار كعبه در بين تمام زائراني

ميروي گاهي كنار آن مزار بي نشاني

تو مايه بركاتي توراز و رمز حياتي

گهي تو در عرفات و دمي كنار فراتي

بياد جد غريبت مثال ابر بهاري

به صبح و شب تك و تنها زديده اشك بباري-

سفره دار خدا امام زمان

دگر امشب بیا امام زمان

منکه امشب به یادِ تو هستم

یاد کن پس مرا امام زمان

شب قدر است هر کجا هستی

التماسِ دعا امام زمان

جای دوری نمی رود که کنی

گوشه چشمی به ما امام زمان

شبِ تقدیرِ من بیا بنویس

یک سفر کربلا امام زمان

@@

سوال کردن ازآقا اون چه مصيبتيه که شما صبح وشام براش خون گريه ميکني؟ .مصيبت جدغريبتون حسينه.فرمود اگه حسينم بود براين مصيبت خون گريه ميکرد.فرمود مصيبت عموتون عباسه.فرمود اگه عباسم بود خون گريه ميکرد.پس چه مصيبتيه آقاجون.فرمود مصيبت اسيري عمه مون زينبه.

يا الله.سادات منو ببخش.شب عليه.وقتي ميخواست بي بي بره زيارت قبر پيغمبر علي مقابل حسن و حسين دوطرف زينب راه مي افتادن.اميرالمومنين

دوان دوان ميرفت مشعل ها را خاموش ميکرد.سوال کردن آقاجان چرا اين کارو ميکنين فرمود نميخوام چشم نامحرم به جمال دخترم زينب بيفته.يا علي آقاجان

کجا بودي کربلا ببيني .. ...واي واي .

ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.

@@

نوحه پایانی

استخاره

ای شهید ظلم و کینه رفتی و خون شده دل ها

خون بگریند از غم تو حسن و زینب کبری

یاد غم های تو مولی،شد حسینت قد خمیده

از دو چشم زینب تو،اشک داغ تو چکیده

یا علی مولا مدد4

نفس پیغمبر تو بودی در غریبی داده ای جان

بر تو گریند حسنین و زینبین با قلب سوزان

بعد تو ای نور عالم،زینب تو غم نصیب است

کم شده صبر حسین و،حسن تو بی شکیب است

یا علی مولا مدد4

شده شام داغ حیدر خونجگر گردیده عباس

شب شام غربت او غربتش را کرده احساس

می زند بر سر حسینش،دیده گریانش حسن شد

زینب مظلومه امشب،قسمتش رنج و محن شد

در کنار مرقد تو دل عباس تو بشکست

دیده گریان دل پریشان یاد غم های تو بنشست

نور دیده ات اباالفضل،سوزد و گرید برایت

در کنار زینب تو،بنشسته در عزایت

یا علی مولا مدد4

فضائل و مناقب اهل البیت (ع)...
ما را در سایت فضائل و مناقب اهل البیت (ع) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : choseinabbasi2 بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 18:59