مدیریت کار آمد

ساخت وبلاگ

بنام خدا

مدیریت یعنی کار کردن به وسیله افراد و گروه‌ها

برای تحقق اهداف سازمانی

واژه «مدیریت» در متون اسلامی نیامده، ولی از اصطلاحاتی؛ مانند امامت ، امارت ، ولایت ، سیاست ، ریاست ، سیادت و... استفاده شده که مفهوم مدیریت از آنها فهمیده می‌شود

مدیریت نیازمند احراز سه نوع توانایی و قابلیت برای هر فرد است: 1-دانش، 2-مهارت 3-و اخلاق.

1-خلاصه دانش هفت اصل مدیریتی

لوتر گولیک دانشمند آمریکایی

(Luther Gulick) کلمه‌ی POSDCORB (پوسدکورب) را ابداع کرد که به طور کلی حروف اول این هفت اصل را نشان می‌دهد:

P: برنامه‌ریزی (Planning)؛ شالوده ی مدیریت می باشد یعنی پیش بینی امور

O: سازماندهی (Organizing ساز وکار های هماهنگی تعیین حدود اختیارات هرفرد

S: کارگزینی و پرسنلی (Staffing)؛ استخدام و جذب و کارآموزی

D: هدایت (Directing)؛ فرماندهی و اخذ تصمیم های خاص بمنظور هدایت و رهبری زیرمجموعه قاطعیت -

Co: هماهنگی (Co-ordinating)؛ تطبیق و دتقسیم وظایف قسمت های مختلف زیرمجموعه به منظور تحقق یافتن هدف مطلوب می باشد

R: گزارش (Reporting ارتباطات یه عنوان وظیفه ای که انتقال دهنده ی پیام ها، گزارشات، دستورات و ... می باشد

B: بودجه‌بندی (Budgeting). شامل تنظیم طرح مالی عواید و مخارج سازمان و نظارت بر اجرای آن می باشد.

2-مهارت یعنی صلاحیت وتوانایی انجام وظیفه

مهارت‌ از طریق تجربیات افراد در زندگی و کار پرورش می‌یابد؛ افراد می‌توانند مهارت‌ را با تحصیل کردن نیز بیاموزند مهارت 4 نوع است مهارت‌های1-شغلی؛2-رهبری؛3-سازمانی؛4-زندگی

الف :مهارت‌های شغلی عبارت‌اند از:

ارتباطات کلامی؛ ارتباطات غیر‌کلامی، ارتباطات نوشتاری؛ سخت‌کوشی؛ مهارت‌های فنی؛ نظم؛ حساب‌داری؛ مهارت‌های مالی؛ تکریم ارباب رجوع؛ تعلیم و مربی‌گری ،درایت؛ صبوری؛ اخلاق کاری؛ اعتماد به نفس؛ وفاداری؛ صداقت؛ گزارش‌نویسی؛ ؛راز‌داری و امانت‌داری؛ توانایی انجام وظایف قبل از سررسید ضرب‌الاجل‌ها ، زمان‌بندی؛ مدیریت زمان.

ب :مهارت های رهبری

تصمیم گیری قاطع ؛ سپردن مسئولیت به دیگران؛ تفکر انتقادی؛ برنامه ریزی راهبردی؛ رفع تعارضات؛ مدیریت افراد؛ حل مشکلات؛ ارائه‌ی مشاوره‌ی درست؛گوش دادن فعال؛ مهارت‌های اداری؛ مهارت توجه به جزئیات ، برقراری رابطه‌ی صمیمانه؛ برگزاری جلسات سازنده؛

رهبری تیم؛ تصویر‌سازی ذهنی.توسعه کارمندان؛ اولویت بندی کارها؛ بودجه‌بندی؛ مهارت مدیریت تغییر؛ نو‌آوری؛ ارائه‌ی بازخورد؛ اخلاق

ج :مهارت‌های سازمانی عبارت‌اند از:

دسته‌بندی داده‌ها؛ تعدیل؛ مدیریت پروژه؛ تعیین اهداف؛ تحلیل اطلاعات؛ توانایی پیروی از دستور‌العمل‌ها؛مهارت‌های استدلال؛منطق؛

مهارت درک مطلب؛انجام چند وظیفه در یک زمان؛ مهارت‌های پیاده‌سازی؛ بهره وری؛ مدیریت ملاقات‌ها؛ برنامه‌ریزی برای رویداد‌های مهم؛ ارزیابی و سنجش؛ مهارت‌های طراحی؛ تشکیل پرونده و ثبت اسناد؛ تخصیص منابع؛ مهارت برآورد موجودی؛ برنامه‌ریزی تکاملی؛ پردازش داده‌ها. اخلاق

د: مهارت های زندگی

مهارت‌های زندگی شخصی عبارت‌اند از: همکاری؛کنجکاوی؛استقامت؛برقراری ارتباط؛ سازگاری؛ رانندگی؛ مطالعه؛ تهیه‌ی بودجه‌ای برای خرج خانه؛ تهیه‌ی یک لیست سازمان‌یافته؛

خرید برای خود و دیگران؛ مهارت‌های مالی پایه؛ نوشتن لیست برای مواد غذایی؛مهارت نظافت و مرتب کردن سازماندهی خانه؛شست‌و‌شو؛ مهارت بچه‌داری؛ نقاشی؛ مهارت همدردی؛ خلاقیت؛ ابتکارعمل؛ انعطاف‌پذیری؛حفظ انگیزه؛ مهارت مدیریت اضطراب؛شوخ‌طبعی. اخلاق

مهم‌ترین اصول اخلاق مدیریت

1- « شرح صدر » است؛ یعنی وسعت روح و بلندی فکر و گسترش افق عقل

شرح صدر، آمادگی روحی انسان برای پذیرش حقّ است، به طوری که هر مطلب و پیشنهاد حقّی را بپذیرد و در برابر هر اعتقاد صحیحی تسلیم گردد.آستانه تحملش بالا باشد = آرامش

در مقابل شرح صدر، « ضیق صدر » و « سنگدلی » قرار دارد که نشانه عدم آمادگی روحی انسان برای پذیرش حق است.

شرح صدر، قدرت روحی و دریا دلی است حضرت موسی (علیه السلام) پس از آن‌که از جانب خداوند برای نجات قوم بنی اسرائیل مأموریت یافت، گفت:«رَبِّ اشْرَحْ لی‌ صَدْری‌»طه 25

پروردگارا! سینه‌ام را گشاده کن.

قرآن کریم این نعمت بزرگ را به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) یادآور می‌شود:«الَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ».انشراح 1

امام علی (علیه السلام) نیز شرح صدر را ابزار ضروری مدیریت دانسته، می‌فرماید الَةُ الرُّیاسَةِ سِعَةُ الصَّدْرِ:«ابزار ریاست، سعه صدر است» نهج البلاغه جکمت 166 یک مدیر موفق آرامش خودش را تحت هر شرایطی حفظ می‌کند و از کوره در نمی‌رود- شیطان 3 جاسراغ انسان میاد إِذَا غَضِبْتَ وَ اذْكُرْنِي إِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ وَ اذْكُرْنِي إِذَا كُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا أَحَدٌ

2-وجدان کاری‌

دست پر قدرت آفرینش، گوهر گرانبها و صادقی را در درون آدمی تعبیه کرده که از آن به « وجدان » تعبیر می‌شود (وِ یا وُ) [ ع . ] (اِ.) نیرویی باطنی که خوب را از بد تشخیص می دهد. conscience

= cوژدان املای درست واژه وجدان است که به عربی نوشته شده است.این واژه در اصل یک واژه در زبان کردی است که از دو بخش تشکیل شده است:بخش نخست:"وژ" به معنای خود و بخش دوم:"دان" به معنای دانایی و آگاهی است.که نهایتا واژه ی وژدان را که به معنای خوددانایی و خودآگاهی می باشد تشکیل می دهد.

قرآن مجید حضور و جایگاه وجدان را روشن و انکارناپذیر دانسته و در کنار چشم و زبان - که محسوس و عیان‌اند- از آن یاد کرده، می‌فرماید:«الَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ»؛ [بلد 8-10]

آیا برای انسان، دو چشم، زبان و دو لب قرار ندادیم؟ و او را به راه خیر و شر هدایت نکردیم -تا راه خیر را بگزیند و راه شر را واگذارد؟-. که آیه «وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ»، اشاره به نیروی درونی یا وجدان دارد که خوبی‌ها را از بدی‌ها تشخیص می‌دهد.

انسان‌های با وجدان، در عرصه کار و فعّالیت، تمام توان خویش را به کار می‌گیرند تا بهترین نتیجه مطلوب را به دست آورند و هیچ‌گاه کار را به حال خود رها نمی‌سازند، آن‌را به بهترین شکل انجام می‌دهند، دلسوزانه و مسئولانه انجام وظیفه می‌کنند و در همه مسؤولیت‌های اجتماعی، دقت و استحکام و جدّیت را مدّ نظر دارند.

مسئولیت پذیرند: از آنجایی که مدیران وظایف گوناگونی دارند که باید تمام آنها را انجام دهند، و وظایف خود را در اولویت قرار دهند و بر آنچه باید برای زیرمجموعه شان انجام شود، تمرکز کنند.

در حیطه مدیریت؛ کم‌کاری ، چاپلوسی ، حسادت ، حق کشی ، بی‌قانونی ، تقدیم رابطه بر ضابطه، ستم به فرودستان، جفای به فرادستان، تسامح و سهل‌انگاری و هرگونه خلاف دیگر، مخالف با هر وجدان آگاهی است و نباید به وقوع بپیوندد.

عوامل گوناگونی، در شرایط و افراد مختلف، سبب تضعیف، انزوا و وارونه شدن وجدان می‌گردد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از :ضعف ایمان ، پیروی از خواسته‌های نفس اماره ، و ریاست‌طلبی

3- انضباط اداری‌

« انضباط » به معنای سامان گرفتن، نظم داشتن، ترتیب، درستی، آراستگی و عدم هرج و مرج به کار رفته است.

و منظور از «انضباط اداری»؛ رعایت قوانین ، مقررات، آیین‌نامه‌ها، بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌های اداری است

و برخی مصادیق آن عبارت است از:حضور به موقع در محل کار، اولین نفر بیایید شخصا از زیر دستانتان بازدید کنید - ترک نکردن محل کار بدون اطلاع مافوق، حضور به موقع در جلسات، پرهیز از اتلاف وقت، رعایت سلسله مراتب اداری، انجام به موقع وظایف محوّله، بالا بردن کارآیی سازمان، استفاده صحیح از اموال.

لزوم نظم و ترتیب در کارها؛ در زندگی جمعی و سازمانی بیشتر خودنمایی می‌کند؛ زیرا در محیط کار جمعی، اگر نظم و قانون حاکم نباشد، هرج و مرج پیش خواهد آمد و در مدت کوتاهی، روحیه و کارآیی افراد به صفر خواهد رسید و در نهایت چنین سازمانی از هم می‌پاشد.

روحیه نظم‌پذیری؛ از راه تربیت صحیح و ایجاد ارزش‌های خاص اخلاقی، وجدان کار و حس انجام وظیفه در کارکنان ایجاد می‌شود و راه را برای رعایت قوانین و مقررات اداری و حس انجام کار و بالا بردن کارآیی فرد و سازمان، هموار می‌سازد

4- تغافل

تغافل و چشم‌پوشی؛ یکی از عوامل مهم جذب و حفظ نیروها به حساب می‌آید. تغافل و چشم‌پوشی از این جهت موجب جذب و سازندگی کارگزاران می‌گردد که آبرو و کرامت آنها را حفظ می‌کند و حریمی را که میان مدیر و زیر دست وجود دارد نگه می‌دارد.

قرآن مجید به رهبر بزرگ اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)- که در رأس هرم مدیریت قرار دارد- می‌فرماید: فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ «از آنان در گذر و صرف ‌نظر کن که خدا نیکوکاران را دوست دارد». [مائده 13]

همچنین به پدران- که عنوان سرپرست و مدیریت خانواده را دارند- چنین سفارش می‌کند:«اگر -از اهل خانه‌- درگذرید و صرف ‌نظر کنید و آنان را ببخشید -بهتر است-؛ زیرا خداوند بسیار بخشنده و مهربان است». تغابن 14 [يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ]

امام علی(علیه السلام) در عهدنامه حکومتی خود با صراحت بر این موضوع تصریح کرده، می‌فرماید وَأَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ، وَالْـمَحَبَّةَ لَهُمْ، وَاللُّطْفَ بِهِمْ، وَلاَ تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ، وَإمّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ، وَتَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ،يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الَعَمْدِ وَالْخَطَاَ، فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَصَفْحِكَ مِثْلَ الَّذِي تُحِبُّ أَنْ يُعْطِيَكَ اللهُ مِنْ عَفْوِهِ وَصَفْحِهِ، فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ، وَ وَالِي الاَْمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ، وَاللهُ فَوْقَ مَنْ وَلاَّكَ!:«دل خویش را از مهربانی و عشق و علاقه به مردم، پُر کن و بسان درّنده‌ای نباش که خوردنشان را غنیمت شماری! چه این‌که مردم دو دسته‌اند؛ یا برادر دینی تو هستند یا همسان تو در آفرینش؛ که از هر دو دسته، گاه و بیگاه و به علل گوناگون -به عمد یا به‌ سهو- خطاهایی سر می‌زند، در چنین مواردی، از ایشان درگذر و از خطایشان صرف ‌نظر کن، چنان‌که دوست داری خدا با تو چنین کند. تو اینک مافوق آنان هستی و ولیّ امر، بالا دست تو و خدا نیز بالاتر از ولیّ امری است که تو را منصوب کرده است».

بدیهی است گاهی همکاران و زیردستان، به دلیل غفلت، آشنا نبودن با کارها و یا نگرانی‌ها و مشکلاتی که برای آنها پیش می‌آید، مرتکب لغزش و خطا می‌شوند. در چنین مواردی اگر نسبت به آن لغزش چشم‌پوشی نشود و شخصیت و کرامت فرد مورد بی مهری و اهانت قرار گیرد، خواسته یا ناخواسته او را در مسیر جسارت‌ها، برخوردهای غرض آلود و لغزش‌های عامدانه سوق می‌دهد. فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ

باید توجه داشت که تغافل و چشم‌پوشی و همچنین عفو و گذشت ، با همه اهمیتی که در دیدگاه اسلام در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی و سیاسی دارند، هرگز به طور مطلق و بدون قید و شرط مورد ستایش قرار نگرفته‌اند. عفو و تغافل، با شرایطی، امری مقبول و شایسته‌اند و گر نه هیچ‌گونه ارزش اخلاقی ندارند.

5-قدرشناسی و ارج‌گزاری‌

قدردانی و سپاس‌گزاری از کسانی که به او نیکی کرده‌اند، لازم و ضروری است و هر چه نعمت و خدمت و خوبی بهتر و بیشتر باشد، قدردانی بیشتری را می‌طلبد، چنان‌که جایگاه احسان کننده نیز در کیفیت سپاس‌گویی مؤثّر است.

امام سجاد (علیه السلام) می‌فرماید:« روز قیامت ، خداوند از یکی از بندگانش می‌پرسد؛ آیا سپاس فلانی را گفتی؟ پاسخ می‌دهد:خدایا! من سپاس تو را به جای آوردم. خداوند می‌فرماید؛ چون شکر او را به‌جا نیاوردی، سپاس مرا نیز نگفته‌ای! سپس امام(علیه السلام) فرمود:«شاکرترین شما نسبت به خدا، سپاس‌گزارترینتان نسبت به مردم است».

خصلت قدردانی باید به صورت یک «ملکه» در یک مدیر تجلی کند، به‌گونه‌ای که خدمت هیچ‌کس، بدون پاداش -گرچه زبانی- نماند و حتی پس از عزل، جابه‌جایی و یا درگذشت کارکنان مجموعه، فراموش نشود. دو نمونه از سیره بزرگان دین در این زمینه بیان می‌شود:

الف. محمد بن ابی‌بکر ، از یاران و شیعیان واقعی امام علی(علیه السلام) بود که مدتی ولایت مصر را به عهده داشت و در نبرد با نیروهای معاویه به شهادت رسید. امام(علیه السلام) با شنیدن خبر شهادت محمد، طی نامه‌ای به عبدالله بن عباس نوشت:

«محمد بن ابی‌بکر - که رحمت خدا بر او باد- به شهادت رسید. ما این مصیبت را به‌ حساب خدا می‌گذاریم؛ او فرزندی خیرخواه، کارگزاری پرتلاش، شمشیری برنده و ستونی پابرجا و بازدارنده بود».

ب. عمر بن ابی سَلَمه، از سوی امیر مؤمنان علی (علیه السلام) مدتی استاندار بحرین بود. وقتی امام(علیه السلاک) او را عزل و نعمان بن عجلان را به جایش منصوب کرد، طی نامه‌ای از او چنین تقدیر کرد:«تو نیکو حکومت کردی و امانتداری نمودی؛ اینک بدون هیچ‌گونه دلخوری و سرزنش و اتّهامی، نزد ما بازگرد».

سپاس‌گزاری مدیر از افراد زیردست و همکار، ممکن است به شکل مادّی و معنوی، حضوری و غیابی، کتبی و شفاهی و غیره صورت پذیرد و هرگونه تقدیر و تشویق به مقتضای حال و صلاحدید مدیر انجام گیرد. بر این اساس، امکان دارد برخی از انواع تقدیر، اولویت داشته باشد یا مدیر از اعمال برخی از آنها معذور باشد. به فرموده حضرت علی(علیه السلام):«هرگاه دستت از جبران -اعمال و قدردانی عملی‌- کوتاه شد، با زبانت سپاسگزاری کن

6- روابط صمیمانه انسانی

یک مدیرموفق، به نیروهای خوب ، نیروهای فعال، متعهد، کاربلد و خلاق را به چشم یک سرمایه نگاه میکند. کارمندی که شرافت کاری بالا دارد، به کار و هدف خود متعهد و پایبند است و برای آن ارزش قائل است و به پیشرفت خود و مجموعه اش می اندیشد حفظ این نیروها یعنی کمک به حفظ بقا و پیشرفت مجموعه و سرعت بخشیدن به رشد و توسعه آن سازمان.

‌رفتار انسانی و محترمانه از مدیران -در هر سطحی- بیشتر مورد انتظار است؛ زیرا مدیر به دلایل گوناگونی، بر زیردستان برتری یافته و در جایگاهی قرار گرفته که اگر به وظیفه اجرایی و انسانی خویش عمل نکند، به‌ احتمال فراوان، مجموعه تحت امرش، از هم گسیخته و به اهدافش نخواهد رسید

امام صادق (علیه السلام) نیز در سخن جامعی به همگان چنین سفارش می‌کند:«با همدیگر ارتباط برقرار کنید، نیکی و مهربانی نمایید و برادران نیکوکار باشید همان‌گونه که خدای بزرگ فرمانتان داده است». کافی ج 2 [تَوَاصَلُوا وَ تَبَارُّوا وَ تَرَاحَمُوا وَ كُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً كَمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.]

آل عمران 159فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ .

7-همدلی و تعامل - یعنی خودرا جای او بگذارید - بتوانید مفاهیم را به درستی انتقال دهید و در بیان نظرات و دیدگاه هایتان هیچگونه ابهام یا سردرگم کردن کارمندان وجود نداشته باشد. ارتباط قویتری با کارمندان ایجاد کنید تا آنها در حالیکه جایگاه و شان شما را می دانند و حرمت لازم را به جا می آورند صمیمانه شما را از خود و در کنار خود بدانند و با تمام وجود وفادار به شما باقی بمانند. برای تقویت این مهارت کافیست خود را در موقعیت کارمند یا طرف مقابل تان قرار دهید.

مدیران باید همدلی زیادی از خود نشان دهند. این شامل درک خواسته‌ها، نیازها و نگرانی‌های دیگر افراد در شرکت می‌شود. این امر نه تنها باعث هماهنگی میان تمام افراد در تیم‌ها و شرکت می‌شود، بلکه نشان دادن همدلی باعث به وجود آمدن احترام و اعتماد میان کارکنان و مدیر و همچنین کارکنان با یکدیگر می‌شود.

8- مثبت بودن: مثبت اندیشی می‌تواند تا حد زیادی به تقویت روحیه و هدایت محیط کار به سمت محیط کار سالم کمک کند.

9- اعتماد به نفس: وقتی اعتماد به نفس مناسبی از خود نشان می‌دهید، می‌توانید باعث انگیزه در دیگران شوید

10- آینده‌نگری:. این بدان معناست که آنها باید انگیزه و توانایی تفکر فراتر از زمان حال و برنامه ریزی استراتژیک برای آینده داشته باشند.

11- شفافیت و صداقت : مدیران همچنین باید در مورد وضعیت کاری مجموعه خودشان، اهداف آن و موارد دیگر شفاف باشند. به این معنا که باید در اداره صداقت را در رأس کارهای خود قرار دهند. هرچه به عنوان یک مدیر شفاف‌تر عمل کنید، کارکنان شرکت بیشتر به شما اعتماد خواهند کرد. به مدیر موفق اعتماد می‌کنند، چون به صداقت او ایمان دارند.

به کسی که در کارهای کوچک صادق نیست نمی‌توان در کارهای بزرگ اعتماد کرد

12- انگیزه: انگیزه یعنی ایجاد شوق هدفمندی رشد علایق برنامه ریزی- جهت_ شدت _پافشاری در کار وقتی که یک مدیر نمی‌تواند انگیزه خودش را افزایش دهد، چه انتظاری دارد که بتواند انگیزه دیگران را بالا ببرد؟

انگیزه ، مسئولیت پذیری شما را بالا می‌برد. موفقیت مال کسانی است که انگیزه موفق شدن را دارند. پس بالا بردن انگیزه در موفقیت ما نقش اساسی دارد.

اگر احیاناً کاستی و کوتاهی یا کم کاری سهوی از یکی از کارمندان به چشم شما خورد، سیاست تشویقی خود را برای دیگر کارمندان به کار بگیرید تا او متوجه اشتباه خودش شود و تلاش کند بهتر از گذشته کار کند.

13- تفویض وظایف: به عنوان یک مدیر موفق باید بتوانید تقسیم کار را در شرکت و تیم‌ها به درستی انجام دهید و کار هر فرد را به خوبی برای او توضیح دهید. برنامه ریزی سازماندهی رهبری

14- فروتنی: یادتان باشد شما هم در واقع یک کارمند هستید مانند سایر کارمندان، اگر شما خوب هستید دیگران هم مانند شما هستند، اگر شما باهوش هستید، و یا هر چیز دیگری که فکر می کنید برای شما یک امتیاز به حساب می آید تا از آن طریق نسبت به کارمندان اعمال قدرت کنید همه را باید دور بریزید و در کنار کارمندان تان به خوبی کار کنید. شما فقط مسئولیت سنگین تری دارید تنها امتیاز شما نسبت به کارمندان تان هنر مدیریتی شماست و دیگر هیچ! مدیران موفق باید در مورد کارها و فعالیت‌های خود متواضع باشند. برای کارکنان مهم است که ببینند مافوق آنها متواضع است . دوتا فرشته هستند - امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند :تواضع و فروتنی نردبان شرافت و بزرگی است.«التّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ.» (تصنیف غررالحکم، صفحه ۲۴۹، حدیث ۵۱۴۶)

امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند :

تواضع و فروتنی نردبان شرافت و بزرگی است.«التّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ.» (تصنیف غررالحکم، صفحه ۲۴۹، حدیث ۵۱۴۶)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمایند :

بالاترین مردم از جهت مقام بندگی، کسانی هستند که با وجود رفعت شأن و مقام، فروتن و متواضع باشند.«اِنّ أفضَل النّاسِ عبداً من تواضَعَ عَنْ رفعَهٍ.» (بحارالانوار، جلد ۷۷، صفحه ۱۷۹)

امام موسی کاظم (علیه السلام) می فرمایند :

همانا خداوند انسان‌های متواضع را به میزان تواضع و فروتنی آن‌ها، بالا نمی‌برد، بلکه به میزان مجد و عظمت خود مقام آن‌ها را رفیع می‌گرداند.«انّ اللهَ لَمْ یرفعِ المُتَواضِعین بقَدْرِ تواضُعِهِم، ولکن رَفَعَهم بقدرِ عظمتِهِ و مجدِهِ.»(تحف العقول، صفحه ۳۹۹)

جریان محبوبیت سردار سلیمانی

15- انتخاب بهتربن ها - از رازهای یک مدیر موفق این است که همیشه در زندگی بهترین را انتخاب کنید! چه در زندگی شخصی و چه در حیطه کارو پیشه. بهترین ها همیشه به شما انگیزه می دهند و به تبع به کارمندان تان. بهترین همکاران را برای خود و تیم تان انتخاب کنید، کارمند خوب باعث رشد و پیشرفت شما می شود.

16- فرصت استراحت

از رازهای یک مدیر موفق این است که گاهی به خود و کارمندانتان مرخصی بدهید و در کنار هم به یک تور تفریحی کوتاه مدت بروید و حس یک خانواده بودن را در وجودشان برانگیزید، این هم برای شما خوب است هم کارمندان و کمک می کند تا بیشتر با روحیات و سلایق و علایق یکدیگر آشنا شوید و تعامل بهتری داشته باشید.

17- انتقاد پذیری

و سرانجام راز هشتم از رازهای یک مدیر موفق اینکه، انتقاد پذیر باشید، با کارمند خود صادق باشید، کارمندان تان از شما الگو می گیرند و مانند شما عمل می کنند. مطالعه کنید، هر کارمندی یک مدیر اهل مطالعه و یادگیری را بیشتر می پسندد تا کسی که بر اساس حدس و گمان و بی پایه و اساس رفتار مدیریتی از خود بروز می دهد. شوخ طبع و خوش اخلاق باشید اما جدی و محترم و برای کارمندان احترام و ارزش ویژه ای قائل شوید چرا که رفتار شما مانند آیینه ای است که هر آنچه کنید به خودتان باز می گردد.

18- قابل اعتماد و امین :

به عنوان یک فرد باید قابل اعتماد باشید، مافوق ها و زیردستان شما باید بدانند که می توانند روی شما حساب کنند، افراد یک سازمان باید بتوانند به شما تکیه کنند، زمانی که دیگران شما را به عنوان یک فرد غیر قابل اعتماد بشناسند، هیچ وقت از شما کمک نمی‌خواهند و از صمیمی شدن با شما می‌ترسند. چرا که فکر می‌کنند روزی شما به آن‌ها آسیب خواهید رساند. حتی باعث می‌شود که مافوق‌هایتان از ادامه همکاری با شما منصرف شوند. مدیریت مستلزم محبوبیت است، پس با انجام ندادن برخی از کارهای ساده اعتبار خودتان را حفظ کنید.

اعتماد مثل پارچه است، وقتی که پاره شود دیگر مثل قبلش درست نمی‌شود

19- انعطاف پذیری:

میزان خاصی از انعطاف‌پذیری برای انطباق با موقعیت‌های مختلف، لازمه‌ی مقام مدیریت است.

شما به عنوان یک مدیر موفق باید پیوسته خود را با شرایط وفق دهید . کسی که در مواجعه با مسائل از خودش انعطاف پذیری نشان ندهد، حتماً منابع و سرمایه‌هایی که در اختیارش قرار گرفته را از دست می‌دهد.

یک مدیر خوب به سرعت هر چه تمام تر خودش را با شرایط جدید وفق می‌دهد

20- خوش‌‌ بینی و مثبت اندیشی :

خوش بین بودن چاشنی است که همه مدیران موفق آن را به ایده‌های خود اضافه می‌کنند؛ آن‌ها می‌دانند که به هر چیزی که فکر کنند همان اتفاق می‌افتد. به طور کلی خوش بینی نه تنها حال یک مدیر موفق، بلکه حال تمامی کارمندان او را هم خوب می‌کند و باعث می‌شود از کاری که انجام می‌دهند لذت ببرند.

21- الگو بودن:

هر کارمندی یک مدیر اهل مطالعه و یادگیری را بیشتر می پسندد تا کسی که بر اساس حدس و گمان و بی پایه و اساس رفتار مدیریتی از خود بروز می دهد. شوخ طبع و خوش اخلاق باشید رفتار شما مانند آیینه ای است که هر آنچه کنید به خودتان باز می گردد. والسلام

عنوان درس : مدیریت کارآمد

استاد : حسین عباسی

فضائل و مناقب اهل البیت (ع)...
ما را در سایت فضائل و مناقب اهل البیت (ع) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : choseinabbasi2 بازدید : 95 تاريخ : جمعه 21 بهمن 1401 ساعت: 18:20