مقام و منزلت حضرت ابوالفضل علیه السلام

ساخت وبلاگ

 

ای فدایی راه دین عباس

شاهد مکتب یقین عباس

داشتی در قیام عاشورا

ید بیضا در آستین عباس

تو علمدار فضل اللهی

در سپاه مجاهدین عباس

چون تو در مذهب وفا داری

کیست سردار راستین عباس

چه بگویم که گفت خیر الناس

رحم الله عمی العباس

رنگ و بوی علی و احمد و آل

در وجود تو هست در همه حال

ای کتاب مکارم اخلاق

ای حسن سیرت و حسین خصال

میشود در عوالم ملکوت

دستهای بریده ات پر و بال

تو همان عبد صالحی که نماز

با سلام تو میرسد به کمال

دست یزدان در آستین داری

اثر سجده بر جبین داری

چه بگویم که گفت خیر الناس

رحم الله عمی العباس

دل و دست تو چشمه کرم است

حُرمتت مثل کعبه محترم است

شاهدی جز تو کیست در عالم

که به باب الحوائجی علم است

رویت ای ماه هاشمی رخسار

نور "مستوحشینَ فی الظلم" است

تا صدای تو در دلم جاری است

نغمه های تو "دافعُ النقم" است

برق شمشیر شب‌شکاف تو نیز

سایه لطف "سابغُ النعم"است

جَهد تو در جهاد عاشورا

جنگ با کفر و قهر با ستم است

تا تویی پاسدار خیمهء وحی

اهل بیت رسول را چه غم است؟

چه بگویم که گفت خیر الناس

رحم الله عمی العباس.

مقام  حضرت ابوالفضل علیه السلام

معرفی عباس علیه السلام از زبان امام صادق علیه السلام

 بعد از حادثه کربلا و وقایع رخ داده در آن،ائمه علیهم السلام هر کدام به نوعی وظیفه تبلیغ این حادثه را به نسل های بعدی بعهده داشتند. از آن جمله می توان به توصیفی که  امام صادق علیه السلام در بیان مقام عموی بزرگوارشان  عباس کرده اند؛ اشاره کرد. ایشان در ثنای عموی بزرگوراشان عباس چنین فرمودند: «عمویم عباس ،بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. او با برادرانش حسین (علیه السلام) جهاد کرد و بلایی نیکو متحمل شد و به افتخار شهادت رسید».امام صادق علیه السلام هنگام زیارت حرم مطهر؛وی را اینچنین مورد خطاب قرار داده اند« ای پسر امیرالمومنین گواهی می دهم شما در  مقام تسليم و تصديق و وفادارى و خيرخواهى در حد كمال داشتید».( زیارت  حضرت عباس)

سَلاَمُ اللَّهِ وَ سَلاَمُ مَلاَئِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ وَ جَمِيعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ‏(وَ) الزَّاكِيَاتُ الطَّيِّبَاتُ فِيمَا تَغْتَدِي وَ تَرُوحُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏

سلام خدا و سلام فرشتگان مقرب خدا و رسولان خدا و بندگان شايسته خدا و سلام تمام شهيدان راه خدا و صادقان با ايمان كاملو نفوس پاكيزه پاك و نكو سيرت در آنچه صبح و شام است سلام همه آنان بر تو باد اى فرزند امير المؤمنين

در این زیارت سلام خدا و فرشتگان مقرب و بندگان صالح و همه شهدا و صدیقین ،یعنی از مبدا هستی و همه نخبگان آفرینش به پیشگاه ابوالفضل تقدیم شده است.

أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْمُرْسَلِ‏ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَ الدَّلِيلِ الْعَالِمِ وَ الْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ‏

گواهى مى‏ دهم براى تو كه حضرتت مقام تسليم و تصديق و وفادارى و خيرخواهى در حد كمال داشتى نسبت به حضرت حسين فرزند پيغمبر صلى الله عليه و آله و سبط برگزيده رسول و رهبر داناى خلق و وصى پيغمبر و رساننده حكم خدا به خلق آن امام مظلوم جور و جفا كشيده

در این فراز عباس به چهار صفت بسیار نیکو توصیف شده:

الف-تسلیم

عباس ،اسلام خود را در تسلیم خلاصه کرده ،تسلیم در برابر خدا،در برابر حق،در برابر ولی امر مسلمین،در برابر خلیفه خدا و جانشین پیامبر

ب- تصدیق :

عباس مرد تصدیق ،حق و تایید حقیقت است. او اوسه یقین است. او به حق الیقین می داند که امام حسین علیه السلام ،بنده واقعی خدا و رهبر حقیقی اسلام و امام بر حق مسلمین است و مخالف او در ضلال و حیرت و بدبختی گرفتار و پریشان است.

ج-وفاء:

وفا از نظر اخلاق ،یکی از فضایل نفسانی انسان است و آنها که بی وفایند ،گرفتار رذیلت اخلاقیند.امام صادق علیه السام عموی خود عباس را مظهر وفا می شناسد . زیرا کسی که در روزگار سختی و بحران مصیبت ،تا آخرین قطره خون خود در راه برادرش یعنی در راه مکتبش می دهد،به حق در راه وفا،پیشرو یکه تاز است.

گویی عباس به گونه ای آفریده شده که تمام وجودش ،معنی و مصداق و راز و رمز وفاداری است.

د-نصیحت :

مبارزه با سران شرک و نفاق اخلاص می خواهد . کسی که از نعمت اخلاص بی بهره است چگونه یم تواند در این راه پر مشقت گام نهد و همه سختی ها و مصیبت ها را به جان بخرد.

دعای خیر امام صادق علیه السلام

فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَفْضَلَ الْجَزَاءِبِمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ

پس خدا تو را از جانب رسولش و از جانب امير المؤمنين و از حضرت حسن و حسين صلوات الله عليهم بهترين پاداش عطا كند و بواسطه آن صبر و تحمل مصايبى كه در يارى برادرت كردى پس دار سعادت عقبى تو را نيكوست

چه دعایی از این بالاتر! هم دعای خیر است و هم تجسم بخشیدن به همه شکیبایی ها و خداجویی ها و تلاشهای بی مانندی که عباس کرد.

امام صادق علیه السلام در همین زیارتنامه جاویدان نشان داده است که فرهنگ انسان ساز اسلام چگونه انسانی می پرورد. انسانی که روح و عقل و عاطفه و آخرتش همه و همه نیکو است .

معرفی مقام واقعی حضرت ابوالفضل علیه السلام

وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ الْبَدْرِيُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ‏ الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِي جِهَادِ أَعْدَائِهِ الْمُبَالِغُونَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ ‏فَجَزَاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ أَكْثَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَى جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَيْعَتِهِ وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ أَطَاعَ وُلاَةَ أَمْرِهِ‏

گواهى مى‏ دهم و خدا را گواه مى ‏گيرم كه تو از جهان درگذشتى با همان مقام رفيع شهادت كه شهداى بدر يافتند و ديگر جهاد كنندگان در راه خدا كه همه خيرخواهان دين خدا بر عليه دشمنان خدا جهاد كامل و با دوستان خدا و دفاع از محبان خدا منتهاى نصرت و يارى را كردند پس خدا به شما بهتر و بيشتر و كاملترين پاداشى عطا كند كه به احدى از كسانى كه به عهدش وفا كردند و دعوتش را اجابت كردند و از ولى امر حق و خلفاى الهى اطاعت كردند عطا فرمايد

در این فراز از نظر امام ،جنگ عاشورا با جنگ بدر یکی است . جنگ قدر ،زیر فرمان پیامبر و جنگ عاشورا ،زیر فرمان امام حسین (علیه السلام) است. اما ماهیت آنها با هم تفاوتی ندارند. آنجا رزمندگان ،به بیعت پیامبر وفا کردند و اینجا به بیعت امام حسین (علیه السلام) .پس عباس ،ادامه دهنده راه مجاهدان راه خداست و چون از همه خالص تر و مخلص تر است ،اجر و مقامش از همه افزونتر است.

قهرمان واقعی

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَالَغْتَ فِي النَّصِيحَةِ وَ أَعْطَيْتَ غَايَةَ الْمَجْهُودِفَبَعَثَكَ اللَّهُ فِي الشُّهَدَاءِ وَ جَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْوَاحِ السُّعَدَاءِوَ أَعْطَاكَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلاً وَ أَفْضَلَهَا غُرَفاً وَ رَفَعَ ذِكْرَكَ فِي عِلِّيِّينَ (فِي الْعَالَمِينَ)وَ حَشَرَكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْكُلْ وَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ مُقْتَدِياً بِالصَّالِحِينَ وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِيِّينَ‏ فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ فِي مَنَازِلِ الْمُخْبِتِينَ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏

گواهى مى ‏دهم كه تو نهايت كوشش را در نصيحت و كمال جهد و اهتمام را در راه دين خدا ادا كردى تا آنكه خدايت در مقام رفيع شهيدان مبعوث كرد و روح پاكت را با ارواح پاك سعادتمندان عالم محشورو از بهشت بهترين منازل و نيكوترين غرفه بهشتى عطا كند و نام شريفت را در عالم بلند گرداندو با پيغمبران و صادقان در ايمان و شهيدان و صالحان كه اينها بهترين رفيقانند محشور فرمايدگواهى مى ‏دهم كه تو هيچ سستى و كوتاهى نكردى و در كار خود با بصيرت و حجت از جهان درگذشتى و هميشه در اعمالت اقتداء به صالحان و پيروى از رسولان خدا كردى پس خدا بين ما و تو بزرگوار و بين رسول خدا و اولياء و دوستان خدا در منزلهاى بهشتى اهل خضوع و تقوى جمع گرداند كه خدا مهربانترين مهربانان عالم است.

انسانی که در راه هدفش ،از هیچ کوششی خودداری نکند و هدفش الهی باشد،در خور این همه تعریف و تمجید و دعای خیر از سوی ششمین پیشوای شیعیان است. اخلاص در اعمل،بصیرت در کار،تن به سستی و ناتوانی ندادن و همه امکانات را در راه خدمت به اسلام بکار انداختن،از ویژگیهای عباس علیه السلام است. همین ویژگیهاست که به او رفعت و عظمت بخشیده و او را بر قله تبر کمال قرار داده و مقامات عصمت و طهارت را ثناخوان و دعاگویش ساخته است.

 

براستی عباس قهرمان است. اما قهرمانی او از سنخ قهرمانگریهای پهلوانان بزرگ و معروف جهان نیست،بلکه از سنخ قهرمانگری پیروان خالص و مخلص مکتب انبیاءاست . او در این راه از همگان سبقت ربود و نامش در تاریخ پرشکوه اسلام ،جاویدان و راهش راه همه آزادگان و ایثارگران شد.

چه زیبا وصف ایشان در زیارت نامه شان ذکر شده

اَلسّلامُ عَلیک یا أبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ اَلسّلامُ عَلیک یابْنَ سَید الْوَصِیینَ اَلسّلامُ عَلیک یابْنَ أوَّلِ الْقَومِ إسْلاماً وَأقْدَمِهِمْ إیمَاناً وَأقْوَمِهِمْ بِدِینِ اللّه وَأحْوَطِهِمْ عَلَی الاْءسْلامِ أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءخِیک فَنِعْمَ الاْءخُ الْمُواسِی فَلَعَنَ اللّه اُمَّةً قَتَلَتْک وَلَعَنَ اللّه اُمَّةً ظلَمَتْک وَلَعَنَ اللّه اُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْک الَْمحارِمَ وَانْتَهَکتْ حُرْمَةَ الاْءسلامِ فَنِعْمَ الصّابِرُ الُْمجاهِدُ الُْمحَامِی النّاصِرُ وَالاْءخُ الدّافِعُ عَنْ أخِیهِ الُْمجِیبُ اِلی طَاعَةِ رَبِّهِ الرّاغِبُ فِیما زَهِدَ فِیهِ غَیرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزِیلِ وَالثَّناء الْجَمِیلِ وَاَلْحَقَک اللّه بِدَرجَةِ آبائِک فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ

حضرت عباس (ع) 14 سال و 47 روز با پدر بزرگوارش امام علی (ع) زیست.

. در سن 9 سالگی و 14 ماه و 17 روز امامت برادر بزرگوارش امام حسن (ع) را پذیرفت . 24 سال از حیات پر فروغ حضرت عباس می گذشت که امام حسین (ع) به امامت رسید و تا پایان عمر خود (34 سال) ولایت پذیری عاشق بود.

. هنگام ازدواج سن حضرت 20 سال بود. با لُبابه دختر عبدالله بن عباس (که پسر عموی پیامبر بود) ازدواج کرد.

.   ثمره این ازدواج: 2 فرزند به نامهای فضل الله و عبیدالله.

. برادران تنی حضرت عباس: عبدالله(25 سال) ، جعفر(19 سال)، عثمان(21 سال) که همگی در کربلا به شهادت رسیدند.

   نام مبارک قمر بنی هاشم عباس (ع) بنا بر حروف ابجد 133 است.

.   اینکه به او ابوالفضل می گفتند: به خاطر یکی از این دو علت :

الف:پسری به نام فضل داشت.

ب:چون سراسر زندگی درخشان آن حضرت پر از فضل و فضیلت بود مگر نه اینکه ابوالفضل یعنی پدر فضیلتها بارها و بارها تجربه نشان داده اگر کسی برای برآورده شدن حاجت و رفع گرفتاری خود، پس از نماز روز جمعه 133 بار بگوید: «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین، اکشف لی کربی بحق اخیک الحسین»:ای عباسی که اندوه را از چهره حسین برطرف ساختی، اندوه مرا به حق برادرت حسین برطرف کن؛ انشا الله حاجت او برآورده می شود.

ابالفضل علیه السلام در کلام معصومین

۱- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

در یکی از رؤیاهای صادقه آمده است حضرت رسول صلی الله علیه و آله به حضرت عباس علیه السلام فرمودند :

«أقرّالله ُ عینک ، فأنتَ بابُ الحوائج وَ اشفَع لمَن شئتَ»

خداوند چشمت را روشن گرداند ، تو باب الحوائج هستی ، از هر که خواستی شفاعت کن .

۲- امام علی علیه السلام

حضرت عباس در کلام امیرالمومنین علی علیه السلام

در معالی السّبطین آمده است که در آن هنگام که مولا علی علیه السلام در بستر شهادت بودند ، عباس را طلبید و او را به سینه اش چسبانید و فرمود :

" وَلَدی وَ سَتَقرّ ُ عینی بک َ فی یوم القیامة "

به زودی چشمم در قیامت به وسیله ی وجود تو روشن می شود .

همچنین فرمودند :

" أذا کانَ یومَ عاشورا وَ دَخَلتَ المَشرعة إیاک أن تَشربَ الماء وَ أخوک الحُسین ُ عطشان ٌ "

هرگاه روز عاشورا فرا رسید و بر شریعه آب وارد شدی ؛ مبادا که از آب بنوشی در حالی که برادرت حسین ، تشنه است .

۳- حضرت زهرا علیها السلام

روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود ، پیامبر صلوات الله علیه و علی آله به مولا علی علیه السلام می فرمایند که به زهرا بگو ، برای شفاعت و نجات امت چه داری ؟ مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که :

" یا امیر المؤمنین ! کفانا لاجل ِ هذا المقام ِ الیدان ِ المَقطوعتان ِ مـِـن ابنی العباس "

ای امیر المؤمنین ! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی ست .

 معالی السبطین ، جلد 1 ، صفحه 452

۴- امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام در شأن حضرت عباس علیه السلام گفتارهای متعددی دارد که ما از میان آنها به یک گفتار اشاره می کنیم:

در عصر تاسوعا، امام حسین علیه السلام به ابوالفضل علیه السلام فرمود:

إرکـَب بـِـنفسی أنت تَلقاهُم وَ اسئَلهُم عمّا جائهُم .....

جانم به قربانت ! سوار بر اسب شو و نزد دشمن برو و از آنها بپرس برای چه به اینجا آمده اند .

در این جمله ، عبارت " بنفسی أنت " خود گویای عمق علاقه و احترامی ست که مولا ابا عبدالله علیه السلام نسبت به برادر بزرگوارش دارند ، می باشد .

همچنین در روز عاشورا ، هنگامی که حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بر بالین خونین برادر ، و در کنار نهر علقمه حاضر شدند و لحظه ی شهادت برادر خویش را مشاهده نمودند ، خطاب به ایشان فرمودند :

" جَزاکَ الله خیرا ً یا أخی ! لَقَد جاهَد تَ فی الله ِ حَق ّ جهاده ِ "

برادرم ! خداوند پاداش نیک ترا دهد ، تو در راه خدا به طور کامل جهاد کردی

۵- امام سجاد علیه السلام

چشمش به يتيم قمر بني هاشم افتاد، اشك ها سرازير شد - خوب در بيان امام دقت كنيد - بعد كه گريه كرد فرمود: هيچ روزي بر جدم رسول خدا سخت تر از روز احد نگذشت، در آن روز اسدالله و اسد رسوله، شير خدا، شير پيغمبر خدا، حمزه سيدالشهداء كشته شد، اين روز سخت ترين روز بود بر جدم، اين بيان امام چهارم است، آن هم نسبت به شخص اول عالم امكان؛ بعد از آن روز، روزي بود كه جعفر ابن ابي طالب كشته شد؛ بعد كه هر دو روز را گفت آن وقت فرمود: لا يوم كيوم الحسين

«رَحِمَ اللَّهُ عَمِیَّ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وأَبْلی وفَدی أَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَداهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُما جِناحَیْن یَطیرُ بِهِما مَعَ الْمَلائِکَةِ فی‌ الْجَنَّةِ کَما جُعِلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبی‌ طالِبْ علیه السلام؛ وَإنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَکَ وَتَعالی مَنْزِلَةٌ یَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ یَوْمَ القِیامَة»؛

«خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفربن ابوطالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند».

امام سجاد علیه السلام وقتی که روز سیزدهم محرم، همراه بنی اسد برای دفن پیکرهای مطهر شهیدان به کربلا آمد و در کنار بدن بی دست عمویش حضرت ابوالفضل علیه السلام قرار گرفت، خود را به روی پیکر مطهر آن حضرت انداخت و در حالی که آن را می بوسید، فرمود:

(ای ماه بنی هاشم! بعد از تو، خاک بر سر دنیا!)

۶- امام صادق علیه السلام

قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ عليه السلام : كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِىٍّ نافِذَ البَصيرَةِ، صٌلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبى عَبدِ اللّه ِ وأبلي بَلاءً حَسَناً، ومَضي شَهيداً.

ترجمه: عمويمان عبّاس بن على عليه السلام ، تيزبين بود و ايمانى استوار داشت . همراه ابا عبد اللّه عليه السلام جنگيد و آزمونى نيكو داد و به شهادت رسيد.

فرازهای مهمی از زیارت نامه حضرت عباس علیه السلام از زبان امام صادق علیه السلام نقل شده است که ما در اینجا به فراز آخر آن اشاره می نماییم:

(اَشهدُ اَنَّکَ لَم تَهِن و لَم تَنکُل وَ اَنَّکَ مَضَیتَ عَلی بصیرهٍ مِن اَمرِکَ، مّقتَدِیاً بِالصّالحِینَ وَ مُتَّبِعاً لِلنّبّیین، گواهی می دهم که تو ای عباس! در امر دینت هیچ گونه سستی نکردی و در برابر دشمن از مقاومت، باز نایستادی و به راستی با کمال بصیرت و اگاهی به صالحان نمودی و از پیامبران پیروی کردی.)

۷- امام هادی علیه السلام

حضرت حجت(عج) این وفاداری سقای دشت نینوا را ترسیم می‌کند، امام موعود(عج) در قسمتی از زیارتنامه‌ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، این چنین حضرت عباس(ع) را مورد خطاب قرار می‌دهند:

«السَّلَامُ عَلَى أَبِی الْفَضْلِ الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ- الْمُوَاسِی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ الْآخِذِ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ- الْفَادِی لَهُ الْوَاقِی السَّاعِی إِلَیْهِ بِمَائِهِ الْمَقْطُوعَةِ یَدَاهُ- لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ یَزِیدَ بْنَ الرُّقَادِ الْجُهَنِیَّ وَ حَکِیمَ بْنَ الطُّفَیْلِ الطَّائِ»؛ سلام بر ابوالفضل عباس، پورِ امیرمؤمنان(ع) کسی که: جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد، فدای برادرش شد، نگهبان بود و سعی بسیار کرد تا آب را به لب تشنگان برساند، دو دستش در جهاد فی سبیل ‏اللّه قطع شد، خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائی را لعنت کند.

السلام علی ابی الفضل العباس ابن امیرالمؤمنین…، سلام بر ابوالفضل العباس پسر امیرمؤمنان علیه السلام:

آنکه با کمال مواسات، ایثار و برادری، جانش را نثار برادرش حسین علیه السلام کرد.

آنکه دنیا را وسیله آخرت قرار داد.

آنکه خود را فداکارانه فدای برادر نمود.

آنکه نگهبان دین و سپاه حسین علیه السلام بود.

آنکه تلاشش بسیار برای آب رسانی به سوی لب تشنگان بود.

آنکه دو دستش در راه خداوند متعال قطع شد.

۸- امام زمان علیه السلام

در اینجا بسیار تناسب دارد تعبیر جالب امام عصر علیه السلام از مقام ارجمند حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را که درقالب کرامتی از کرامات ایشان وارد شده، بیان نماییم.

حضرت آیه الله مرعشی نجفی قدس سره فرمود: یکی از علمای نجف اشرف که مدتی به قم آمده بود، برای من نقل کرد: برای رفع مشکلی که داشتم، به مسجد مقدس جمکران رفتم. درد دلم را در عالم معنا به حضرت ولی عصر – عجل الله تعالی فرجه الشریف – عرض کردم و از او خواستم که وساطت کرده، از درگاه خدا شفاعت کند تا مشکل من حل شود. برای این منظور، به طور مکرر به مسجد جمکران رفتم، ولی نتیجه ای نگرفتم تا اینکه روزی در آن مسجد در هنگام نماز، دلم شکست و خطاب به امام زمان علیه السلام عرض کردم:

مولا جان! آیا جایز است که درمحضر شما باشم و به دیگری متوسل شوم؟شما امام من هستید! آیا زشت نیست با وجود امام، حتی به علمدار کربلا قمر بنی هاشم متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟

از شدت ناراحتی بین خواب و بیداری بودم، ناگهان با چهره نورانی قطب عالم امکان حضرت حجت – عجل الله تعالی فرجه الشریف – رو به رو شدم. بی درنگ سلام کردم. حضرت جواب سلامم را داد و فرمود:

(نه تنها زشت نیست و ناراحت نمی شوم که به علمدار کربلا متویل شوی، بلکه شما را راهنمایی نیز می کنم که هنگام توسل به علمدار کربلا چه بگویی؟! هنگامی که برای روای حاجت به آن حضرت متوسل شدی، بگو: یا اباالغوث ادرکنی، ای پدر پناه دهندگان! به فریادم برس و به من پناه ده!

فضایل حضرت عباس(ع)

1- ادب: حضرت علی(ع) از همان اوایل خردسالی حضرت عباس(ع) ، توجه خاصی به تربیت او داشت و او را به تلاشها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزی، تقویت روح و جسم، تیراندازی، شمشیرزنی و سایر فضایل اخلاقی ، تعلیم و عادت داده بود.

روایت شده است که حضرت عباس(ع) بدون اجازه در کنار امام حسین(ع) نمی نشست و پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو در برابر مولایش می نشست. او تربیت شده حضرت علی(ع) است که از همین مکتب درخشان درس ادب آموخته بود.

حضرت عباس (ع) هیچگاه به خود اجازه نداد امام حسین (ع ) را برادر خطاب نماید مگر در لحظه شهادت که فرمود ای برادر مرا دریاب.

2- یقین:( درجه بالای ایمان) ویژگی است که کمتر درغیر معصوم ایجاد می شود ، اما حضرت عباس(ع) از همان کودکی، یقین به وجود آفریدگار یکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ویژگی مستظهر به عنایات الهی بود و از این رهگذر ویژگی های دیگر خود را متبلور می ساخت.

3- وفا: وفای او نسبت به اهل بیت علیهم السلام به غایت زیاد و در خور نخستین است. در وفا همین بس که باقر شریف قریشی، نویسنده عرب زبان معاصر، در کتاب" حیاة الامام حسین بن علی علیهما السلام " می نویسد:" در تاریخ انسانیت، در گذشته و امروز، برادری و اخوتی صادق تر و فراگیرتر و با وفاتر از برادری ابوالفضل (ع ) نسبت به برادر بزرگوارش امام حسین(ع) نمی توان  یافت که براستی همه ارزشهای انسانی و نمونه های بزرگواری را در بر داشت."

4- دلاوری: دلاوری حضرت عباس(ع) نه تنها در حماسه کربلا نمایانگر بود،  بلکه در صفین نیز نمایان شده بود به ویژه در جنگ صفین افراد زیادی را کشت و حیرت همگان را از آن دلاوری برانگیخت.

القاب حضرت عباس(ع)

حضرت عباس(ع) القاب گوناگونی دارد که ما در این قسمت به مهمترین آنان اشاره می کنیم:

1- باب الحوائج: بر اثر بروز کرامات و برآورده شدن حاجات متوسلین به او در السنه و افواه عامه و خاصه به این لقب مشهور شد.

2- سقا: در روزهایی که اهل کوفه آب را بر روی اهل بیت امام حسین(ع) بستند، قمر بنی هاشم(ع) برای آنها آب آورد.

3- سپهسالار: لقب سپهسالار به بزرگترین شخصیت فرماندهی و ستاد نظامی داده می شود و آن حضرت را نیز به سبب اینکه فرمانده نیروهای مسلح امام حسین(ع) در روز عاشورا بود و رهبری نظامی سپاه ایشان را بر عهده داشت سپهسالار نامیده اند.

4- قمر بنی هاشم: از آنجا که آن حضرت در میان بنی هاشم از نظر زیبایی ممتاز بود وی را ماه بنی هاشم می نامیدند.

5- اطلس: ظاهرا یکی از معانی اطلس شجاعت است و چون آن حضرت شجاع بوده و از کثرت شجاعت صفوف دشمن را می شکافته است، به وی اطلس می گفتند.(12)

6- پرچمدار: از القاب مشهور حضرت ، پرچمدار و " حامل اللواء" است، زیرا ایشان ارزنده ترین پرچمها، پرچم سرور آزادگان امام حسین(ع) را در دست داشتند حضرت به دلیل توانایی های نظامی فوق العاده در برابر خود، از میان یاران خود، پرچم را تنها به ایشان سپردند.

7- طیار: دیگر از القاب حضرت ابوالفضل(ع) طیار است، یعنی پرواز کننده در فضای قدس و درجات و مقامات عالی بهشت.

8- المستجار: از دیگر القاب حضرت، مستجار یعنی منجی و نجات دهنده است.

9- العبد الصالح: دیگر از القاب آن جناب عبد صالح است، چنانکه در زیارت او می خوانیم" السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله"؛

10- حامی الضعیفه: از القاب مشهور حضرت ابوالفضل(ع) حامی الضعیفه به معنی حامی بانوان است به خصوص در نقشی که در دفاع از بانوان حرم و اهل بیت نبوت بر عهده داشت

دلاوری: دلاوری حضرت در حماسه کربلا و صفین.

مریض زردشتى

شیخ كاظم صدیقى زنجانى، بیان می كند: چند سال قبل دهه عاشورا در مجلسى صحبت داشتم . روز تاسوعا صاحب و بانى مجلس كه پدر شهید هم بود به من گفت : آقا، از كرامات حضرت اباالفضل العباس علیه السلام صحبت كنید و سپس افزود: روزى یك خانم زردشتى به منزل ما آمد، مقدارى قند و چاى آورد و گفت : اینها نذر حضرت قمر بنى هاشم اباالفضل العباس علیه السلام شدم و آن بزرگوار فرزندم را شفا داد.

وفای به نذر

مولف کتاب كرامات العباسیّه از والده محترمه شان نقل می کند که : مادرى را مقابل ضریح دیدم كه زیاد گریه مى كرد، از او پرسیدم : چرا اینقدر گریه و زارى مى كنى ؟!

گفت : من نذر كرده بودم كه اگر آقا حضرت اباالفضل علیه السلام بچه اى به من عنایت فرمود، سر تا پاى او را طلا بگیرم و داخل ضریح بیندازم، وقتى كه بچه به دنیا آمد طمع مرا گرفت و گفتم :براى چه طلاها را توى ضریح بیندازم تا خدام بخورند، حضرت طلا نمى خواهد. خلاصه زیر بار نرفتم، یك وقت متوجه شدم كه بچه ام فلج شده هر جا او را بردم نتیجه نگرفتم . حالا او را آورده ام و به ضریح مطهر بسته ام، و از گفته هاى خود پشیمانم و توبه كرده ام ، و حاضرم به نذرم عمل كنم و آقا او را شفا دهد.

درمان وسوسه

شیخ محمد اهل تبت چین بود و خیلى مشتاق علم و تحصیل بود ولى چون به مرض وسوسه دچار شده بود، وقت وضو خیلى به زحمت مى افتاد و از این مرض رنج مى برد. ایشان به نجف اشرف مشرف مى شود و براى این دو مشكل به ضریح مطهر حضرت امیرالمۆمنین على علیه السلام پناهنده شده و به تضرع و گریه و زارى مشغول مى شود و از حال طبیعى خارج مى گردد، در همان لحظه مى شنود كه گوینده اى مى گوید: تو به تحصیل علم موفق مى شوى و براى رفع مرض ‍ وسوسه ات خدمت حضرت ابوالفضل العباس برو.

گفت : وقتى كه بحال آمدم، بلند شدم رفتم كربلا، بعد از زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام به زیارت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف شدم بعد به مدرسه آمدم و شب را در حجره مدرسه خوابیدم .

در عالم خواب دیدم كه به حجره وارد شدم، دیدم حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله و آقا امیرالمۆمنین علیه السلام نشسته اند. سلام كردم، جوابم داده و بعد اجازه نشستن به من فرمودند، همین طور كه نشسته بودم یك وقت دیدم حضرت ابوالفضل علیه السلام تشریف آوردند و به آقا رسول الله صلى الله علیه و آله عرض سلام کرد. آقا بعد از جواب فرمود: بنشین، سپس امیرالمۆمنین علیه السلام رو به پیغمبر صلى الله علیه و آله از حضرت عباس علیه السلام شروع به تعریف و تمجید نمودند.

حضرت فرمود: مى دانم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: یك انعام و هدیه اى به او عنایت فرمائید. حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمودند: بهترین هدیه این است كه برخیزد و وضو بگیرد و به نماز بایستد .

حضرت عباس علیه السلام برخاستند وضو گرفتند، یك مقدار كمى آب به صورت خود زدند و آن را شستند بعد به شستن دست راست و دست چپ و بعد مسح سر و پاها مشغول شدند و بعد رو به من كرده و فرمودند: ما این طور وضو مى گیریم .

از خواب پریدم و بعد از آن دیگر هیچ وسوسه اى وقت وضو نداشتم .

ناله جوان سرکش

شیخ فضل الله شفیعى قمى، نقل می کند: یكى دو سال به انقلاب مانده بود. در تهران ، خیابان غیاثى ، شب تاسوعا شخصى پس از دیدن سقاخانه ها، به مقام شامخ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام جسارت مى كند. به خانه كه مى آید، مى بیند مادرش مشغول خوردن شله زرد است و در آنجا نیز مى گوید: مادر دست از خرافات بردار، از امشب من مى خواهم مشروب بخورم كیف كنم ! مادر او را از این كار منع مى كند ولى او مى گوید: من ابوالفضل نمى شناسم .

مادر از او جدا شده و مشغول كار خود مى گردد، كه ناگهان صداى فرزندش ‍ بلند مى شود: سوختم ! سوختم ! وقتى كه مى آید مى بیند بساط مشروب پهن است ولى جوان نیست و فقط صداى او مى آید، گویى به زمین فرو رفته بود. تا یك ماه صداى جوان مى آمد ولى كسى او را پیدا نكرد.

ارادت به بند كفش نوكر آقا

در ایام بیمارى مرحوم علامه امینى رضوان الله تعالى علیه صاحب كتاب شریف الغدیر فردى براى عیادت به منزل موقت ایشان واقع در پیچ شمیران تهران رفت؛ و علامه سخت بیمار و به پشت خوابیده بود.

آن فرد در ضمن حرفها گفت : آقا مثلاً اگر انسان به حضرت عباس علیه السلام علاقه و محبت نداشته باشد به كجاى ایمان او صدمه مى خورد؟!

علامه امینى متغیر شده و با آن حالت نقاهت ، نشست و فرمود:

به حضرت ابوالفضل علیه السلام كه سهل است، اگر به بند كفش من كه نوكرى از نوكران حضرت ابوالفضل علیه السلام هستم از این جهت كه نوكرم علاقه نداشته باشد، والله به رو در آتش خواهد افتاد.(معاد شناسى: 7/83)

1. آيت اللّه العظمي حاج سيّدمحمود حسيني شاهرودي رحمه الله مي فرمود:

من در سختي ها، صد مرتبه صلوات براي مادر حضرت عباس عليه السلام جناب ام البنين عليهاالسلام ـ مي فرستم و حاجت مي گيرم.1

2. آيت اللّه العظمي سيدمحمد شيرازي رحمه الله مي فرمود:

شخصي در عالم مكاشفه، حضرت قمر بني هاشم عليه السلام را مي بيند و عرض مي كند: آقا! من حاجتي دارم؛ به چه كسي متوسل شوم تا حاجتم روا شود؟ حضرت مي فرمايد: به مادرم ام البنين عليهاالسلام.2

3. در كتاب ام البنين؛ ستاره درخشان مدينه، به نقل از آيت اللّه حاج سيد طيّب جزايري آمده است:

در سال 1341 ه . ش در يكي از سفرهايم، يكي از عالمان پاكستان را در مشهد ديدم. از او پرسيدم: پس از زيارت مشهد چه مي كنيد؟ گفت: به پاكستان برمي گردم. گفتم: حيف نيست انسان از پاكستان تا مشهد بيايد، ولي زيارت عتبات نرود؟

سخنم در او اثر كرد و بنا شد او هم با من به كربلا بيايد. از اين رو، با هم از مشهد به تهران آمديم و به سفارت عراق رفتيم، ولي آن جا اوضاع بسيار ناگوار بود و در دادن ويزا سخت گيري مي كردند. به همراهم گفتم: مي خواهي كربلا بروي؟ گفت: پس براي چه از مشهد به تهران آمده ام؟ گفتم: هزار صلوات نذر حضرت ام البنين عليهاالسلام مي كنيم، ان شاءاللّه ويزا مي دهند در آنزمان ویزا نمیدادند ماسفارت رفتیم. سپس فرم هاي مخصوص را پر كرديم و همراه عكس و گذر نامه به شخصی در سفارت داديم.

بنا به گفته آن شخص، ساعت يك بعد از ظهر به جلو سفارت رفتيم. نخست اسمي كه صدا كردند، اسم ما دو نفر بود. با دلواپسي گذرنامه را باز كردم. ديدم ويزاي سه ماهه زده اند. از خوشحالي اشك از چشمانم سرازير شد. سپس به زيارت عبدالعظيم حسني عليه السلام رفتيم و صلوات ها را به روح حضرت ام البنين عليهاالسلام هديه كرديم.

القاب تابناک حضرت عباس(ع)

به عناوینی که بر اثر بروز و ظهور ویژگیهایی در انسانها، به آنان نسبت داده شود و بیانگر ویژگی شان باشد لقب می گویند.

1) قمر بنی هاشم: بهره مندی بسیار عباس از جمال و جلال و سیمای سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانی ، زمینه ساز این لقب است.

2) باب الحوائج: کریمی از دودمان کریمان که چون حاجتمندی سوی او رو کند خواسته هایش را بر آورده می سازد.

3) طیار: همچون عمویش جعفر طیار به جای دو دستی که از پیکرش جدا شده دو بال به او داده تا در بهشت بال در بال فرشتگان پرواز کند.

4) سقا: دلاوری عباس در صحنه های حیرت آور آبرسانی به تشنگان و در روزهایی که اهل کوفه آب را بر روی اهل بیت امام حسین(ع) بستند.

5)   باب الحسین(ع): شدت دلبستگی حضرت عباس(ع) به برادر بزرگتر خود.

6) عبد صالح: لقبی که حضرت صادق(ع) در زیارت عموی گرانقدرش بدان اشاره دارد.«السلام علیک ایها العبد الصالح»  سلام بر تو ای بنده صالح خدا.

7) سپه سالار(صاحب لواء): بزرگترین شخصیت نظامی است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.

8) پرچمدار و علمدار(حامل اللواء): یادآور دلاوری و حفظ لشکر و علمداری عباس(ع) در برابر دشمن است.

9) اطلس: ظاهراً یکی از معانی اطلس شجاعت است و چون آن حضرت شجاع بوده و از کثرت شجاعت صفوف دشمن را می شکافته است به وی اطلس می گفتند.

10)        حامی الظعینه: در لغت عرب ظعینه از ریشه ظعن(کوچ کرد) گرفته شده است. به دلیل نقش حضرت در حمایت از بانوان حرم و اهل بیت نبوت.

11) کبش الکتیبه: لقبی است که به بالاترین راه فرماندهی سپاه به حسن تدبیر و دلاوری که از خود نشان می دهد.

12) المستجار: یعنی منجی و نجات دهنده است.

13) الشهید: شهادت که نشان نمایان ابوالفضل(ع) و در چهره او درخشندگی بسیار دارد و زمینه ساز این لقب است.

14) عمید: یاور دین خدا.

15) سفیر: نماینده محبت خدا.

16) صابر: شکیبا

17) محتسب: به حساب خدا گذارنده تلاشها.

18) موالی: جانباز و مدافع حق و ایثار کننده.

19) مستعجل: تلاشگری مهربان در برآوردن حاجات دیگران.

20) قهرمان علقمی: علقمی نام رودی بود که حضرت بر کناره آن به شهادت رسید.

21) فادی: فداکار

22) ضَیغَم: شیر

23) موثر: ایثارگر

24) ظهر الولایه: پشتیبان ولایت

25) ساعی: تلاشگر

26) واقی: پاسدار

27) صدیق: راست گفتار و درست کردار

28) بَطََل: گُرد

29) ناصر

30) مجاهد

فضائل و مناقب اهل البیت (ع)...
ما را در سایت فضائل و مناقب اهل البیت (ع) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : choseinabbasi2 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 10:00