اشعار استقبال از (حجاج) زائران بیت الله

ساخت وبلاگ

استقبال از زائر بیت الله

رباعی صلواتی

آمده زائر رسول الله

از کنار قبور آل الله

زائر مکه است و بیت الله

شده لبریز عشق با حسنات

بر گل روی زائرش صلوات

آمده از کنار بیت خدا

داشته او همیشه حال دعا

خورده از آب زمزم، آب بقاء

او گرفته ز حق همه حاجات

بر گل روی زائرش صلوات

آمده از کنار پیغمبر

شده غرق ولایت حیدر

ز ولای علی زده ساغر

چه بگویم ز بهترین کلمات

بر گل روی زائرش صلوات

او زیارت نموده بیت خدا

دگر از رنج و غصه گشته رها

دگر از او خدا بگشته رضا

دیده از آل احمدی جلوات

بر گل روی زائرش صلوات

قدر او گشته در مدینه رفیع

در کنار قبور و خاک بقیع

گشته اند بر او ائمه شفیع

لطف آنها به دین بداده حیات

بر گل روی زائرش صلوات

دگر از بند غم شده آزاد

دیده قبر مطهر سجاد

در کنار بقیع زده فریاد

از نبی و حسن گرفته برات

بر گل روی زائرش صلوات

دیده قبر امام صادق را

قبر باقر شمس حقایق را

مجتبی آن امام لایق را

همه باشند به شیعه باب نجات

به گل روی زائرش صلوات

یک طرف دیده قبر پیغمبر

که بگشته مدینه را زیور

یک طرف بی چراغ و بی اختر

چه بگویم از این همه ظلمات

به گل روی زائرش صلوات

در مدینه بدیده غربت را

دشمن دین شکسته حرمت را

خاکی از کین بدیده تربت را

سوخت، آتش گرفت در دفعات

به گل روی زائرش صلوات

گشت اما ندید قبر زهرا را

نکرد زیارت، دخت طاها را

در دلش نهاده کوه غم ها را

یاد آن دختر فرشته صفات

به گل روی زائرش صلوات

یاد غم های دخت پیغمبر

یاد اشک و غریبی حیدر

گریه ها کرد و ریخت اشک بصر

یاد آن دختر نبی مرآت

به گل روی زائرش صلوات

آمده، دل مدینه جا مانده

بر لب زائرش نوا مانده

یاد آن سوز و گریه ها مانده

سوخت قلبش از آن همه نغمات

به گل روی زائرش صلوات

@@@@@@@@@@@@@

سبک ستاره بریزید

زائر مدینه. آمدی خوش آمدی

با سرور سینه. آمدی خوش آمدی

زائر مکه و مدینه در وطن خود خوش آمدی

زائر زهرای حزینه در وطن خود خوش آمدی

زائر بیت الله. با نور دل آمده

بر او لطف الله گشته شامل آمده

زائر مکه و مدینه در وطن خود خوش آمدی

زائر زهرای حزینه در وطن خود خوش آمدی

از شهر مدینه زائر نبی رسید

با نگاه زهرا با عشق علی رسید

زائر مکه و مدینه در وطن خود خوش آمدی

زائر زهرای حزینه در وطن خود خوش آمدی

از لطف خداوند زائر پیمبری

با نگاه احمد پاکی و مطهری

زائر مکه و مدینه در وطن خود خوش آمدی

زائر زهرای حزینه در وطن خوش آمدی

با شور وباشادی. آمد زائر بقیع

با نگاه احمد گشته قدر او رفیع

زائر مکه و مدینه در وطن خود خوش آمدی

زائر زهرای حزینه در وطن خود خوش آمدی

دیدی که غریب است قبر آل فاطمه

افتادی به یاد شور و حال فاطمه

زائر مکه و مدینه در وطن خود خوش آمدی

زائر زهرای حزینه در وطن خود خوش آمدی

در بقیع تو دیدی خاکی است قبورشان

وجود تو زائر پرگشته ز نورشان

زائر مکه و مدینه در وطن خود خوش آمدی

زائر زهرای حزینه در وطن خود خوش آمدی

کرده ای زیارت با گریه مدینه را

ندیده‌ای قبر یاس بی قرینه را

زائر مکه و مدینه در وطن خود خوش آمدی

@@@@@@@@@@

سبک همه جا بروم

آمده زائر مدینه از سفر

غربت اهل بیت زد به جانش شرر

غربت از اشک چشم او حاکی است

دیده قبرهای اهل بیت خاکی است

یا رسول الله یا رسول الله۲

آمده زائر حضرت فاطمه

از غم غربتش دارد این زمزمه

دیده ام من غربت آل الله

گنبد خضرای رسول الله

یا رسول الله یا رسول الله۲

آمده زائر حضرت مصطفی

دیده او غربت صادق و مجتبی

می کند گریه می زند فریاد

یاد غم های باقر و سجاد

یا رسول الله یا رسول الله۲

آمده زائر فاطمه از سفر

او ندارد از آن قبر زهرا خبر

هرچه گردیده نشده پیدا

گمشده قبر مخفی زهرا

یا رسول الله یا رسول الله۲

زائر زهرای حزینه در وطن خود خوش آمدی

@@@@

ای مدینه آمدم اما دلم آنجا بود

لحظه لحظه این دلم یاد غم زهرا بود

ای مدینه آمدم دیدم تمام غربتت

مابقی عمر من با غربت مولا بود

ای مدینه با وجود آن همه مجدو شکوه

غربت طاها درون شهر تو پیدا بود

ای مدینه کوچه هایت گشتم وغم دیده ام

آن همه غم در همه عالم فقط آنجا بود

ای مدینه کل ماتم در بقیع پاک توست

غربت شیعه خدایا در بقیع پیدا بود

ای مدینه ناله ی زهرا به گوش جان رسد

ناله اش ذکر ان المظلومه یا مولا بود

ای مدینه غربت مولا حسن را دیده‌ام

ناله ی واغربتا از قبر او پیدا بود

ای مدینه دیدی اشک زائرینت در بقیع

قبر زهرای مطهر در قلوب ما بود

ای مدینه آرزوی ما همه دیدار توست

دستمان خالی ولی صاحب کرم زهرا بود

ای مدینه آمدم من از کنار تو ولی

ذکر من تا روز محشر یا علی مولابود

@@

مدینه رفتم و غمخانه دیدم

غریبان را میان خانه دیدم

تمام لاله ها را بو نمودم

ز بی تابی به هر جا رو نمودم

زیارت کرده ام قبر نبی را

شنیدم آه جانسوز علی را

بقیع و گلستان آل طاها

مزار چهار فرزندان رهرا

چه گویم قصه ی درد و محن را

که دیدم قبر خاکی حسن را

دوباره کربلا را یاد کردم

نظر بر تربت سجاد کردم

غم باقر دلم را غرق خون کرد

که چشمانم ز داغش غرق خون کرد

امام صادق و قبر خرابش

مزار در میان آفتابش

چه گویم از فضای دلغمینش

مزار حضرت ام البنینش

حلیمه دایه ی احمد در آنجاست

امیرالمومنین را مادر آنجاست

به اوج آرزوهایم رسیدم

ولیکن قبر زهرا را ندیدم

@@@

فضائل و مناقب اهل البیت (ع)...
ما را در سایت فضائل و مناقب اهل البیت (ع) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : choseinabbasi2 بازدید : 16 تاريخ : شنبه 9 تير 1403 ساعت: 20:35