اشعار عرفه و شهادت حضرت مسلم

ساخت وبلاگ

آمدم ای خدا بر در تو/تا شوم مُحرم محضر تو

سائلی وامانده ام من/بین غمها مانده ام من

از شهیدان خدایی/ای خدا جامانده ام من

یا الهی یا الهی...

احسان و جود و کرم عادتُک/الهی وَ رَبّی من لی غیرُک

من کسی جز تو ندارم/سر به خاکت میگذارم

کن مرا آواره ی خود/ای همه دار و ندارم

یا الهی یا الهی...

شده ام از گنه خوار و رُسوا/بیچاره ام کرده حُبّ دنیا

یاد تو رفته ز یادم/ای حبیبم ای مرادم

غرق عُصیان آمدم من/خود برس یا رب به دادم

یا الهی یا الهی...

یا الهی ، یا کریم و یا رب/اغفِر ذُنوبی به حقّ زینب

حقّ آن بانوی خسته/قد خمیده ، دلشکسته

شاهد رأس بریده/نافله خوان نشسته

وا غربتا واغربتا...

@@@

من در بدر

روز عرفه آمده مهمان تو هستم

شرمنده ی جود تو و احسان تو هستم

یا سیدی العفو(۳)

روز عرفه آمده و بر تو پناهم

یارب کرمی، خسته ام از بار گناهم

یا سیدی العفو(۳)

روز عرفه کن نظری بر من مسکین

از لطف و کرم دردِ مرا هم بده تسکین

یا سیدی العفو(۳)

«چرا تو ای شکسته‌دل! خدا خدا نمی‌کنی

خدای چاره‌ساز را، چرا صدا نمی‌کنی»

برای درد بی‌دوا، چرا دعا نمی‌کنی

بیا چو مرغ شب بخوان، ترانۀ خدا خدا

خدا خدا

الا که نامه‌ ی سیه، به دست خالی‌ات بود

سر شک تو نشانه‌ای، ز خسته حالی‌ات بود

دل شکسته شاهدِ شکسته‌بالی‌ات بود

شکسته بال من بیا، سفر کنیم تا خدا

شبی بیا و تا سحر به هر ستاره سر بزن

از این قفس به آسمان، کبوترانه پر بزن

به خاک عجز و بندگی، گلاب چشم تر بزن

شتاب کن که می‌خرد، سِرشکِ توبه را خدا

خدا به اشک نیمه‌شب، ثواب می‌دهد بیا

خدا به نالۀ سحر، جواب می‌دهد بیا

خدا براتِ دوری از عذاب می‌دهد بیا

بیا و آشتی کن ای دل رمیده با خدا

الا که بذر معرفت، به سینه کاشتی بیا

شبی که اشک حسرتی، به دیده داشتی بیا

بیا به درگه خدا، برای آشتی بیا

بیا که می‌خرد ز ما‌، طاعت بی‌ریا خدا

بیا و شست‌وشو بده، ز دل غبار کینه را

چرا صفا نمی‌دهی، حریم پاک سینه را

چرا صدا نمی‌زنی، شهیدۀ مدینه را

به حرمت حبیبه‌اش، نظر کند به ما خدا

چرا به خیل عاشقان، تو اقتدا نمی‌کنی؟

چرا به یاد نینوا، چو نی، نوا نمی‌کنی

چرا به پای دل سفر به کربلا نمی‌کنی

حسین اگر رضا شود، شود ز ما رضا خدا

اگر که جام دیده‌ات، ز گریه لب به لب شود

اگر به رسم عاشقی، دلت خدا‌طلب شود

سفینة‌النجات ما، حسین تشنه‌لب شود

خداست با حسین ما، حسین ماست با خدا

جریان فرعون و مهربانی خدا- در جواهر الصنیعه شیخ حر عاملی نوشته 400 سال ادعای خدایی کرد

دوبـاره برگشتـم دوبـاره راهم ده

خودت قبولم کن خودت پناهم ده

ثوابی از رحمت بـه هر گناهم ده

به درد من بود ذکرت دوا خدا العفو

خدای من خدای من خدای من العفو

به عفوت از خجلت هماره آبم کن

دوباره عبـدت از کـرم خطابم کن

بگیـر امیـدم را سپس جوابـم کن

امیدم را از این درگه برم کجا العفو

خدای من خدای من خدای من العفو

چو نامـۀ جرمم سیـه شده رویم

به درگهت دائم علی علی گویم

مگر به نـام او رضـای تو جویم

شوی تو با عنایاتت ز من رضا العفو

خدای من خدای من خدای من العفو

جریان حمید بن قحطبه

@@

سبک همه جا بروم

آمدم سوی تو دست خالی ولی

دل بتو بسته ام دل شده منجلی

آمدم اکنون به سویت یارب

تا که گیرم عطروبویت یارب

یا کریم العفو(2)

از کرامات تو گشته مهمان تو

بار دیگر شدم غرق احسان تو

گرچه آلوده گر گنهکارم

بر تو ولطف تو امیدوارم

یا کریم العفو

تو کرم کردی و میهمانت شدم

با وجود بدی سوی تو آمدم

دعوتم کردی گر بد و پستم

مرحمت فرما و بگیر دستم

یاکریم العفو

@@@

سبک حسین جان ای آبروی دوعالم

خدایا منم بنده ی روسیاهی

به دوشم بود بار جرم و گناهی

به حق زینب گل بیت حیدر

در این روز رحمت به من کن نگاهی

نگر یارب غرق عصیانم

ببخشا ای حی سبحانم

خدای من ای خدای من(۲)

شدم از کرامت در این روز رحمت

کنار خوان عطای تو دعوت

ببخشا یارب تو جرم و گناهم

@

به هركس دردمو گفتم درمان نكرد – به هركس مشكلمو گفتم حل نكرد – به هركي گفتم مكه ميخوام مدينه ميخوام كاري برام نكرد – به هركي گفتم دلم برا كربلا پر ميزنه قدمي برام برنداشت-

اي پناه من اي كس بيكسها اي خدا – تنهام نگذار

من غرق گنه رو به تو آورم -دست خالي خود سوي تو آورم

از گنه كاري گرچه من پستم -تو كرم بنما و بگير دستم

يا كريم العفو 5

عبد سرگشته را همزباني خدا – با همه خستگان مهرباني خدا

من بدم اما بنده ام مولا – از گناهم شرمنده ام مولا

وقتي مهمان خونه كسي بياد تاكيد شده پذيرائيش كنيد

اكرمو الضيف و لو كان كافرا

خدا ماهمه مهمان تو هستيم در خونت نشستيم نگاهمون كن خدا

نام تو شد ورد زبان الكن من – زنجير عشق تو بود برگردن من

ببين كه بيمار توام – تشنه ديدار توام - الهي العفو

منكه بجز بار گنه باري ندارم – غير توديگرباكسي كاري ندارم

بيچاره هستم و اسير دستم بگير دستم بگير - الهي العف

تنگ غروب عرفه - غم تو دلم - پا مي گيره

دلم هوايي مي شه- و بونه آقا مي گيره

اين روزايي كه دم به دم -غريبي رو حس مي كنم

با گريه ياد غربت- عزيز نرگس مي كنم

نذر نگاهت مي كنم- اين اشكاي زلالمو

تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو

ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من

كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني

نمیدونم کربلا رفتید یانه

جای جای کربلا دل و میسوزونه

بالای تل زینبیه

قافله سالار من

کجایی ای دوای دردم

پی تو هرکجا میگردم

تو رو تو قتلگاه گم کردم

ای بدن صد پاره

رو خاک داغ این صحرایی

چرا مقطع الاعضایی

بگو کجا برم تنهایی

امان از دل زینب

داغته روی سینم

که قلب مضطرم میسوزه

پاشو ببین حرم میسوزه

ببین که معجرم میسوزه

رفتی و دور از چشمت

به خیمه ها هجوم آوردن

همه چیو غنیمت بردن

سه ساله تو رو اسیری بردن

امان از دل زینب

حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی

حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی

عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی

بابایی…

خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی

نمیگی چرا رفتی و ما رو تنها گذاشتی عزیزم

بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی

بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی

از غصه پرم خیلی از نبودن داداش علی اصغر دلخورم

عمو عباسم نباشه من همش سیلی می خورم

افتادم روی زمین ولی نیوفتاده چادرم

بابایی…

رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده

مگه گریه کردی که این جور سر و روت کبوده عزیزم

بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی

بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی بابایی

@@@

با سنگ هر گناه پرم را شكسته ام

آه ای خدا ، خودم كمرم را شكسته ام

نه راه پیش مانده برایم نه راه پس

پلهای امن پشت سرم را شكسته ام

من دانه دانه اشك خودم را فروختم

نرخ طلایی گهرم را شكسته ام

دیگر مرا نشان خودم هم نمی دهند

آیینه های دور و برم را شكسته ام

@@@@

لبیک که در دل عرفات است و منایم

لبیک که از خویش نمودند جدایم

لبیک که سر تا به قدم محو خدایم

لبیک که امروز ندانم به کجایم

پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم

گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم

این قافله از عشق به جان سلسله دارند

این قافله با قافله ها فاصله دارند

این قافله جا در دل هر قافله دارند

این قافله تا مسلخ خون هر وله دارند

این قافله تا کعبۀ جان خانه بدوشند

از خون گلو جامۀ احرام بپوشند

هفتادو دو حاجی همه با رنگ خدائی

از مکه برون گشته شده کربلائی

از پیر و جوان در ره معشوق فدایی

جسم و سرشان کرده زهم میل جدائی

اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش

پیداست شهادت زسفیدی گلویش

خیزید جوانان که علی اکبرتان رفت

ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت

از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت

گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت

ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت

از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت

ای اهل منی کعبه پر از نور و صفا بود

دیروز حسین بن علی بین شما بود

سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود

از روز ازل کعبۀ او کرببلا بود

امروز به هجرش همه گریان بنشینید

فردا سر او را به سر نیزه ببینید

در مکّه بپرسید ز زنهای مدینه

زینب به کجا رفت کجا رفت سکینه

کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه

کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه

ای دخترکان یکسره با شیون و ناله

خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله

@@@

یار مسافرمن ،آقا بگو کجایی

دعای آخرم هست خدا کند نیایی

هر کی برای قتلت یه نقشه ای کشیده

یا تیغ ونیزه یاکه تیر وکمون خریده

اینجا میون مردم صحبت منع آبه

دلشوره ام برای شیرخواره ی ربابه

با صحنه ای که دیدم آهی زدل کشیدم

رو دوش یک کموندار تیر سه شعبه دیدم

@

سبک همه جا بروم

من سفیر توام،تو امیری حسین

امام و رهبر،بی نظیری حسین

آمدم کوفه شده ام مهمان

رو به رویم با لشکر عدوان

ای حسین جانم۲

یابن زهرا کوفه میا مولی۲

همه ی کوفیان،بی حیایند حسین

در مقابل تو،بی وفایند حسین

همگی مولی فکر دنیایند

همه آماده تا به جنگ آیند

ای حسین جانم۲

یابن زهرا کوفه میا مولی۲

همگی در دام،دشمن افتاده اند

بهر کشتن تو،همه آماده اند

عده ای دارند نیزه و شمشیر

بعضی آماده با کمان و تیر

ای حسین جانم۲

یابن زهرا کوفه میا مولی۲

بین نامردمان،آقا جان بر لبم

لحظه لحظه حسین،در فکر زینبم

از تو و آل علی بگسستند

همگی شمشیر جفا بستند

ای حسین جانم۲

یابن زهرا کوفه میا مولی۲

بس که پست و بدند،بر دلم چنگ زدند

جای بیعت همه،بر سرم سنگ زدند

بین آنان من گشته ام تنها

تو میا کوفه یوسف زهرا

ای حسین جانم۲

یابن زهرا کوفه میا مولی۲

تو میا زینبت،به اسیری رود

اکبرت کشته ی،تیغ عدوان شود

دست عباس از تن جدا گردد

رأس تو زیب نیزه ها گردد

ای حسین جانم۲

@@@

سبک من دربدر

(حضرت مسلم ابن عقیل ع)

من مسلمم و خادم درگاه حسینم

بر حیدر کرار علی نور دو عینم

دیدم ستم و کین،از دشمن بی دین

خون کرده دل من،آن دشمن دیرین

مظلوم حسین جان۲

در کوفه ی نامرد شده خون دل مسلم

شد غربت تو آتش بر حاصل مسلم

در لحظه ی اول،بیعت به تو بستند

شب شد گل زهرا،عهدت بشکستند

مظلوم حسین جان۲

این مردم کوفه همگی اهل ریایند

نیرنگ نموده همگی اهل جفایند

روز ای گل زهرا،آمدند به سویم

شب زدند ز کینه،با سنگ به رویم

مظلوم حسین جان۲

در کوفه میا که همگی مایه ی ننگند

شمشیر به دست و همه آماده ی جنگند

دشمنان بی دین،غارتگر و پستند

بهر کشتن من،در کمین نشستند

مظلوم حسین جان۲

گر دارالعماره شده است قتلگه من

بر تو بود از دور حسین جان نگه من

رأس من جدا شد،از پیکر پاکم

با پیکر بی سر،من بر روی خاکم

مظلوم حسین

@

ای قاری قرآن من

بر دشمنان تو حسین اهل کوفه دل داده اند

این کوفیان بی حیا از بهر جنگ آماده اند

سفیر تو را می کشند از جور و ظلم و کینه ها

کوفه میا کوفه میا۲

نیمه ی شب بین کوفه تنهایم و دلخسته ام

غریب و تنها یا حسین بین کوچه بنشسته ام

در غربت و تنهایی ام دارم به لب شور و نوا

کوفه میا کوفه میا۲

نامردمان با ظلم و کین قلب مرا بشکسته اند

هجوم آورده کوفیان دستان من را بسته اند

سوی دارالعماره می روم از جور اشقیا

کوفه میا کوفه میا۲

دارالعماره ی کوفه شد قتلگاهم یا حسین

در لحظه های آخرم بر تو نگاهم یا حسین

سوزم برای زینبت با گریه های بی صدا

کوفه میا کوفه میا۲

@@

(اشعار حضرت مسلم ابن عقیل ع)

سبک الا ای همسفر

ز نسل مرتضی،منم ابن عقیل

منم شیر حسین،که هستم بی بدیل

امام من حسین

پیام من حسین

مرام من حسین

حسین کوفه میا۳

به کوفه آمدم،سفیرم بر حسین

برای یاری اش،چو شیرم بر حسین

حسین نور خداست

امام و مقتداست

مرا او آشناست

حسین کوفه میا۳

به شهر کوفیان،منم مولی غریب

ز بس دیدم ستم،شدم من بی شکیب

کمین من نشست

دل من را شکست

دو دست من ببست

حسین کوفه میا۳

به جای بیعتت،شکسته عهدشان

به یاد غربتت،شده اشکم روان

شکسته حرمتم

غریب امتم

به رنج و محنتم

حسین کوفه میا۳

@

سبک خدا مادرم را کجا میبرند

همه کوفیان سوی من آمدند

حسین جان مرا سنگ کینه زدند

چو از تو گسستند

دلم را شکستند

به کوفه میا۲

همه منتظر دست شان تیغ و تیر

شدم بین آن ها حسین جان اسیر

همه بی وفایند

همه بی حیایند

به کوفه میا۲

به بالای دارالعماره حسین

نگر مسلمت بی قراره حسین

گل از شاخه چیدند

سرم را بریدند

به کوفه میا۲

گل فاطمه مسلمت را ببین

تن بی سرم گشته نقش زمین

سر من جدا شد

به راهت فدا شد

به کوفه میا۲

@@

نوحه (حضرت مسلم ابن عقیل ع) آه

مه دین مسلم ابن عقیلم

در شجاعت ولی بی بدیلم

همه ی عمر خود تا شهادت

من به آل پیمبر دخیلم

در شجاعت شیرم

عشق تو اکسیرم

در رهت می میرم

آه یا حسین یا مولا

میا کوفه مولی۳

کوفیانند همه اهل نیرنگ

جای بیعت حسین می کنند جنگ

تو ندیدی به مسلم چه بگذشت

می زدند بر سر و روی من سنگ

آه-کوفیان نامردند

آه-کینه ورزی کردند

آه-سنگ و چوب آوردند

میا کوفه مولی۳

یا حسین جان شده خون دل من

زد شرر دشمنت حاصل من

در ره دین و قرآن حسین جان

شد فدا جان ناقابل من

آه-من غریبم مولی

آه-غم نصیبم مولی

آه-بی شکیبم مولی

میا کوفه مولی۳

کوفیان جمله از تو گسستند

راه من را به کوچه ببستند

بس که از مرتضی کینه دارند

در دندان من را شکستند

آه-در رهت استادم

آه-بر زمین افتادم

آه-تشنه لب جان دادم

میا کوفه مولی۳

بر غریبی ات ای روح حساس

ریزم از دیده اشک همچو الماس

بین این کوفیان ستمگر

شود از تن جدا دست عباس

آه-داغ اکبر بینی

آه-داغ اصغر بینی

آه-گل پرپر بینی

میا کوفه مولی۳

@@

سبک شام غریبان است

ای نور چشم مرتضی،ای یوسف زهرا

کوفه میا مولی

یاد غریبی ات حسین،اشکم شده دریا

کوفه میا مولی

این کوفیان بی حیا،اهل جفا هستند

دستان من بستند

این جا شوی تو رو به رو،با لشکر اعدا

کوفه میا مولی

در انتظار تو همه،با نیزه و شمشیر

با تیغ تیز و تیر

حسین زهرا می شود،قتلگهت این جا

کوفه میا مولی

این جا شود صد پاره تن،اکبر گل لیلا

از کینه ی اعدا

خون می کنند قلب تو را،مردم بی پروا

کوفه میا مولی

در بین این اهل جفا،ای روح با احساس

جان می دهد عباس

این جا شود سقای تو،مقطع الاعضا

کوفه میا مولی

این جا زند تیر ستم،حرمله ی کافر

بر حنجر اصغر

از داغ شش ماهه علی،خیمه شود غوغا

کوفه میا مولی

این جا ز ظلم دشمنان،جانش رسد بر لب

خواهر تو زینب

بیند سرت بر نیزه ها،در روز عاشورا

کوفه میا مولی

@@

سبک ای باغبان برایت

(حضرت مسلم ابن عقیل ع)

ای یار و ای حبیبم(مولی تویی طبیبم)۲

تنها شدم در این شهر(در کوفه من غریبم)۲

گشتم فدا حسین جان

کوفه میا حسین جان۲

مولای من حسین جان(قلب مرا شکستند)۲

بعد از نماز مغرب(از من همه گسستند)۲

گشتم فدا حسین جان

کوفه میا حسین جان۲

ای نور چشم زهرا(در کوفه کوه دردم)۲

تنها به نیمه ی شب(در کوچه ها بگردم)۲

گشتم فدا حسین جان

کوفه میا حسین جان۲

این کوفیان بی رحم(از من همه گسستند)۲

به جرم یاری تو(دستان من ببستند)۲

گشتم فدا حسین جان

کوفه میا حسین جان۲

این کوفیان بی رحم(هستند اهل نیرنگ)۲

از بهر کشتن تو(آماده با دل سنگ)۲

گشتم فدا حسین جان

کوفه میا حسین

در راه دین و قرآن(جان در رهت بدادم)۲

از ظلم و کینه از بام(روی زمین فتادم)۲

گشتم فدا حسین جان

کوفه میا حسین جان۲

صدای غربتم را(نامردمان شنیدند)۲

تنم پس از شهادت(روی زمین کشیدند)۲

گشتم فدا حسین جان

کوفه میا حسین جان۲

از این همه مصیبت(جانم رسیده بر لب)۲

در وقت دادن جان(افتاده یاد زینب)۲

گشتم فدا حسین جان

کوفه میا حسین جان۲

@@@

سبک تسبیحات

مولای من

ز کوفیان گردیده ام خسته

در غربتم با دل بشکسته

دشمن ز کین دست مرا بسته

مولای عالم در تاب و تبم

مولای عالم فکر زینبم

مولای عالم تو کوفه میا

از غربتت آمد جان به لبم

کوفه میا حسین فاطمه۴

مولای من

آمده ام فدای تو گردم

اسیر کوفیان نامردم

جان به فدای راه تو کردم

مولای عالم پور بوتراب

مولای عالم تو مکن شتاب

مولای عالم تو کوفه میا

کشتن تو این جا شده ثواب

کوفه میا حسین فاطمه۴

مولای من

خدای من بود گواه من

فقط بود راه تو راه من

دارالعماره قتلگاه من

مولای عالم آن خصم پلید

مولای عالم رأس من برید

مولای عالم بر روی زمین

بین کوچه ها پیکرم کشید

کوفه میا

@@@

سبک زینب زینب زینب

من مسلمم و عبد(درگاه توام مولی)۲

بنما نظری بر من(ای نور دل زهرا)۲

من سفیر توام در شهر کوفه

بی تو بر لب گل غم زد شکوفه

یوسف فاطمه میا به کوفه۲

با امر تو یا مولی(در کوفه منم مهمان)۲

از این همه نامردی(مولی شده ام حیران)۲

روز بیعت کرده با یوسف زهرا

شب که شد مسلم تو گشته تنها

یوسف فاطمه میا به کوفه۲

این مردم دنیایی(بیعت ز تو بگسستند)۲

از راه ستم مولی(دستان مرا بستند)۲

زین مصیبت حسین خون شد دل من

زد شرر ظلم شان بر حاصل من

یوسف فاطمه میا به کوفه۲

این مردم بی ایمان(دارند همگی نیرنگ)۲

این رسم پذیرایی است(مهمان بزنند با سنگ)۲

زین همه ظلم و کینه جان بر لبم

وقت جان دادنم یاد زینبم

یوسف فاطمه میا به کوفه۲

تا لحظه ی آخر شد(من یاد تو افتادم)۲

نامت به لبم بود و(در راه تو جان دادم)۲

مهر و حب تو گردیده گنهم

بام دارالعماره قتلگهم

یوسف فاطمه میا به کوفه۲

@@

نوحه 1

تو ماهی و بدنت پر از ستاره شده

فدای زخم تنت که بی‌شماره شده

عاشق خون خدا

تشنه سر از تن جدا

واشهیدا واشهید

****

تمام کوفه شده محیط غربت تو

رود امام زمان کنار تربت تو

بوده مهدی زائرت گشته دور حائرت

واشهیدا واشهید

سلام ما به سرو دل شکستۀ تو

به جسم خستۀ تو به دست بستۀ‌ تو

شد جسارت با سرت

با سر و با پیکرت

واشهیدا واشهید

@@

سبک استخاره

مسلمم من بر امیرالمؤمنین نور دو عینم

من سفیر شاه دین و حامی دین حسینم

میهمان کوفیانم،کوچه ها شد آشیانم

بین این دنیا پرستان،بهر مولی نگرانم

یا حسین کوفه میا۴

روز روشن آمدند و با امامت کرده بیعت

شب شدم تنها میان کوفیان بی مروت

گشته ام تنهای تنها،یا حسین اسیر غم ها

در میان کوچه هایم،غربتم گردیده معنا

یا حسین کوفه میا۴

بر سفیر تو زنی کرده حسین جان جود و احسان

مسلمت را از کرامت نیمه ی شب کرده مهمان

یوسف زهرا حبیبم،بین کوفه من غریبم

یابن زهرا ای حسین جان،بهر تو من بی شکیبم

یا حسین کوفه میا۴

زین همه جرم و جنایت یا حسین قلبم شکسته

دست های مسلم تو همچو حیدر گشته بسته

گویمت با رخ گلگون،ظلم و کینه گشته افزون

تو میا کوفه حسین جان،می شود این جا دلت خون

یا حسین کوفه میا۴

من که از طفلی بگشتم ریزه خوارت با نگاهت

ای گل زهرای اطهر می دهم من جان به راهت

بس که کوفیان پلیدند،غربت من را که دیدند

بر روی دارالعماره،سر مسلمت بریدند

یا حسین کوفه میا۴

فضائل و مناقب اهل البیت (ع)...
ما را در سایت فضائل و مناقب اهل البیت (ع) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : choseinabbasi2 بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 28 خرداد 1403 ساعت: 16:16